شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد

شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
از شب گذشته خبر دلخراش مرگ داریوش مهرجویی، کارگردان مطرح ایرانی همه را به شوک فرو برد.
برترین‌ها: از شب گذشته خبر دلخراش مرگ داریوش مهرجویی، کارگردان مطرح ایرانی همه را به شوک فرو برد. اما شوک اصلی زمانی وارد شد که نحوه‌ی مرگ این کارگردان بزرگ سینما و تلوزیون و خالق شخصیت‌های ماندگار سینمای ایران در رسانه‌ها اعلام شد؛ قتل!
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
داریوش مهرجویی صاحب تعدادی از بهترین و ماندگارترین آثار تاریخ سینمای ایران شب گذشته در منزلش به همراه همسرش وحیده محمدی‌فر به شکل هولناکی به قتل رسید. این کارگردان که شب گذشته در ویلای شخصی اش به قتل رسید، از ازدواج دومش با وحیده محمدی فر، دختری به نام مونا داشت که خبر قتل پدر و مادرش را به پلیس داد.
طبیعت_F پلاس
«این حادثه در زیبادشت مشکین آباد رخ داده است و دختر داریوش مهرجویی ماجرا را به پلیس خبر داده است. همچنین طبق اطلاع خبرنگار ما به نقل از پلیس، ماجرای سربری که در فضای مجازی در حال طرح است، صحیح نیست. سردار هداوند فرمانده انتظامی استان البرز گفته است که «شواهد حاکی از آن است که این قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن انجام شده است».
این اتفاق علاوه بر تلخی خود خبر، غصه‌ی بزرگی بود برای جامعه ایرانی که سازنده خاطراتش را از دست داده، آن هم به این شکل و صورت. اما موضوع دیگری که فوت داریوش مهرجویی به همه یادآوری کرد، خودکشی و قتل هنرمندان و چهره‌های مطرح دیگر در سال‌های اخیر بود. در ادامه نحوه مرگ شوکه کننده چند تن از افراد شناخته شده در سال‌های اخیر را مرور می‌کنیم.
کیومرث پوراحمد
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
چندی قبل در فروردین همین امسال بود که خبر خودکشی کیومرث پوراحمد همه‌ی رسانه‌ها را پر کرد و همه مبهوت مرگ این کارگردان مطرح شدند. خبر تلخ درگذشت کیومرث پوراحمد در حالی منتشر شد که یکی از نزدیکان کیومرث پوراحمد، علت مرگ او را خودکشی دانسته بود. ساعتی بعد، منابع رسمی نیز خبر خودکشی و مرگ خودخواسته این کارگردان برجسته را تایید کردند. بعد از آن بود که برخی رسانه‌ها مدعی شدند که کیومرث پوراحمد از سر افسردگی، ناامیدی، بی‌آیندگی و بیهودگی خودکشی کرده و به زندگی خود پایان داده است؛ همین‌قدر سهمگین و باورنکردنی، وحشتناک و تکان‌دهنده.
آزاده نامداری
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
در ۷ فروردین ۱۴۰۰، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های داخل ایران خبر از درگذشت آزاده نامداری دادند. نامداری که از ۱۳۸۴ با مجری‌گری برنامه تازه‌ها به شهرت رسید، در طول دوران کاری و زندگی شخصی‌اش، حواشی بسیاری را از سرگذراند. او در 1392 خبر ازدواج خود با فرزاد حسنی را رسما اعلام کرد و در کنار او در مراسم‌های رسمی و تلوزیون حضور یافت. ازدواج این زوج معروف و پرحاشیه، یکسال بعد تمام شد و خبر طلاق آن‌ها در همه‌ی رسانه‌ها بازتاب پیدا کرد. یکسال بعد دوباره خبر ازدواج او با شخص دیگری منتشر شد. اما در سال 96 انتشار عکسی از نامداری و خانواده‌اش در پارکی در سوییس بدون داشتن حجاب، این مجری سرشناس را دوباره سر زبان‌ها انداخت و انتقادات بسیاری را به سوی او جذب کرد. بعد از این اتفاق فشار زیادی روی آزاده نامداری به وجود آمد و نهایتا در فروردین 1400، پیکر او در خانه‌اش پیدا شد و تحقیقات بعدی ثابت کرد که علت مرگ خودکشی بوده است.
میترا استاد
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
۷ خرداد چهار سال پیش، خبر قتل همسر دوم شهردار اسبق تهران یکی از پر سر و صدا ترین تیترهای جنایی روزنامه ها را رقم زد، زمانی که پسر ۱۳ ساله‌ میترا استاد پس از پیدا کردن جسد غرق در خون مادرش در حمام خانه واقع در طبقه‌ هفتم برج آرمیتای شهرک غرب با پلیس اگاهی تماس گرفت و این اتفاق را گزارش داد و این آغاز پرونده‌ قتل همسر سابق محمد علی نجفی شهردار سابق تهران بود. طولی نکشید که نجفی با معرفی خود به پلیس آگاهی نقطه‌ پایانی بر حدس و گمانهای مظنونین پرونده‌ قتل استاد گذاشت؛ نجفی علت قتل را مشاجرات و اختلافات خانوادگی بیان کرد، در حالی که گزارش یکی از خبرنگاران از قصد مصاحبه‌ میترا استاد با او در همان روز روی دیگری از سکه‌ این پرونده را نمایان کرد و نجفی در این باره گفت: میترا قصد داشت اسرار زندگی ما را رسانه‌ای کند؛ اما این اسرار چه بوده اند که قیمت مسکوت ماندنش قتل استاد شد؟
ناصر عبداللهی
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
هفده سال پیش همسر ناصر عبداللهی، بعد از یک جر و بحث مختصر با وی، به حالت قهر به منزل پدری‌اش م‌یرود. مدت ها بود که بین خانواده همسر وی و ناصر بحث‌هایی در مورد دلایل اجرای قطعه «یا فاطمه» رخ داده و دایی‌های همسر وی به شدت از این موضوع عصبانی‌اند. ظهر همان روز ناصر که برای بازگرداندن همسرش به محله پدر همسرش می رود، گویی وارد کارزاری شده که افراطیون منتظرش بودند و به سرکردگی دایی‌های همسرش مورد حمله قرار می‌گیرد و بعد از این درگیری شدید، پیکر خون‌آلود ناصر به منزلش برده می‌شود و در حیاط خانه و روی تخت رها می‌شود. پسر خانواده بعد از چند ساعت و بدون اطلاع از ماوقع به خانه می‌آید و صدای خِر خِر پدر پس از دقایقی توجه پسرش را جلب می‌کند و از همان روز جدال 27 روزه ناصر عبداللهی با مرگ در بیمارستان‌های بندر و تهران آغاز می‌شود و این جدال سرانجام در روز 29 آذر به مرگ مغزی وی و سپس فوت او منجر می‌شود.
بابک خرمدین
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰ دادسرای جنایی تهران اعلام کرد جسد بابک خرمدین مستندساز ایرانی را پیدا کرده است. شوکه کننده بود. بابک خرمدین کارگردان سینما، توسط پدر و مادرش در شهرک اکباتان به قتل رسید. پدر بابک خرمدین در اعترافات خود، گفت: پسرم مجرد بود، به خاطر اختلافاتی که داشتیم صبح قتل (روز یکشنبه، ۲۶ اردیبهشت) او را با خوراندن مواد بیهوشی بیهوش کردم سپس با ضربات چاقو به قتل رساندم و برای خارج کردن جسدش آن را تکه تکه کرده و در نزدیکترین سطل آشغال خیابانی انداختم. خبر نحوه مرگ بابک خرمدین چنان شوک آور بود که دیگر کسی به گذشته او و موفقیت‌های این هنرمند فکر نمی‌کرد.
لاله سحرخیزان
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
در پرونده بسیار مشهور قتل لاله سحرخیزان که در ۱۷ مهر ۱۳۸۱ با کشف جسد او آغاز شد، شاهد اول ماجرا، یک کودک است. پسر لاله سحرخیزان و ناصر محمدخانی که از مدرسه آمد و با جنازه مادر روبرو شد. در آن پرونده، خدیجه جاهد، معروف به شهلا، همسر موقت ناصر محمدخانی به اتهام قتل لاله سحرخیزان، همسر دائم محمدخانی، در خانه‌ای واقع در میدان کتابی تهران، محاکمه شد. شرح محاکمه اوالبته بسیار طولانی است و در نهایت شهلا به قصاص محکوم و بامداد ۱۰ آذر ۱۳۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شد. ولی کمتر کسی در پرونده پرپیچ و خم این قتل مشکوک، به شاهد اول اعتنایی کرد. علی محمدخانی، پسر ناصر محمدخانی که در هنگام قتل مادر و کشف جنازه، ۱۳ سال بیشتر نداشت.
سمیه و شاهرخ
شوکه‌کننده‌ترین مرگ‌هایی که ایرانی‌ها را در بُهت فرو برد
ماجرای دو نوجوان عاشق پیشه ی ۱۶ ساله به نام‌های شاهرخ وثوق و سمیه شهبازی‌نیا که در سال ۷۵ به خاطر مخالفت خانواده‌هایشان با ازدواج آن‌ها با یکدیگر، خواهر و برادر کوچک سمیه، را به قتل رساندند. جنایت خیابان گاندی به یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های جنایی ایران بدل شد و خاطره تلخ آن با وجود گذشت ۲۷ سال هنوز در یادها باقی مانده است. این دو نوجوان، خواهر و برادر سمیه، سپیده‌ی ۱۳ ساله و محمدرضای ۸ ساله را به شیوه‌ای هولناک در وان حمام خانه خانواده سمیه در خیابان گاندی به قتل رساندند. مادر سمیه نیز هدف آن‌ها بود اما در نهایت موفق به فرار شد و پلیس را از این جنایت باخبر کرد.

این چند شهروند ایرانی صاحب یک قدرت جادویی شده‌اند

https://cdn.bartarinha.ir/servev2/gLB9kP1oAM6K/Bumv1zAHak0,/video_2023-10-16_13-32-32.mp4

برترین‌ها: این چند شهروند ایرانی صاحب یک قدرت جادویی شده‌اند؛ ببینید
این گزارش کاری‌ست از امیر نعمتی و المیرا فلاحیان

لیگ خلیج فارس

هفته هفتم

خلاصه بازی هوادار 0 - فولاد 1

https://video-vcdn.varzesh3.com/videos-quality/2023/10/06/D/ordvku2v.mp4

خلاصه بازی استقلال خوزستان 0 - پیکان 1

https://video-vcdn.varzesh3.com/videos-quality/2023/10/05/D/gj5a5gdq.mp4

خلاصه بازی

https://video-vcdn.varzesh3.com/videos-quality/2023/10/05/D/kzybsmod.mp4

خلاصه بازی شمس آذر 1 - ذوب آهن 2

https://video-vcdn.varzesh3.com/videos-quality/2023/10/05/D/3hn5q33m.mp4

من، امیرحسین رحیمی، ۱۵ سال دارم و آزاد شدم

من، امیرحسین رحیمی، ۱۵ سال دارم و آزاد شدم
«اعتماد» از روند آزادی امیرحسین رحیمی پس از انتشار مصاحبه با مادرش گزارش می‌دهد
روزنامه «اعتماد» از روند آزادی امیرحسین رحیمی پس از انتشار مصاحبه با مادرش گزارش می‌دهد.
گفتنی است که برخی اخبار تکمیلی نشان داد که وجود ساچمه در سر امیرحسین درست بوده است.
در این راستا اعتماد نوشته:
«امیرحسین رحیمی پسر ۱۵ساله زندانی در کانون با مساعدت مسوولان قضایی آزاد شد.» این خبری است که راس ساعت ۱۱و۳۵ دقیقه پنجشنبه ۲۴آذر برای نخستین‌بار از طریق صفحه مجازی روزنامه اعتماد و خبرنگاران این رسانه بازتاب پیدا کرد. خبری که بازتاب‌های فراوانی در کشور پیدا کرده و موجی از شادی و نشاط را در فضای عمومی جامعه ایجاد کرد. مردم با بازنشر این خبر از همه دست‌اندرکارانی که باعث شدند، این نوجوان به محیط خانواده بازگردد، قدردانی کرده و اظهار امیدواری می‌کردند که این روند رافت، برای سایر زندانیان دربند و افرادی که بنا به دلایل گوناگون زندانی شده‌اند، ادامه پیدا کند.
من، امیرحسین رحیمی، 15 سال دارم و آزاد شدم
ازجمله چهره‌هایی که نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند، آیت‌الله محقق‌داماد، معصومه ابتکار، آذر منصوری و... بودند. هر کدام از این چهره‌ها تلاش کردند موضوع دستگیری و آزادی امیرحسین را از زاویه‌ای خاص مورد بررسی قرار دهند. خوشبختانه این گفت‌وگو، بازخوردهای قابل توجهی پیدا کرد و بسیاری از فعالان سیاسی، اصحاب رسانه، اساتید دانشگاهی، روحانیون، هنرمندان و...به اظهارنظر در خصوص آن پرداختند. بسیاری از فعالان رسانه‌ای با اشاره به نقش روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران در شفاف‌سازی فضای جامعه، انتشار این گزارش را دلیلی برای زنده بودن روزنامه‌ها ارزیابی کردند.
«اعتماد» در جریان این گزارش، روایتی از 72 ساعت پرماجرای زندگی امیرحسین رحیمی از انتشار گفت‌وگوی مادرش در «اعتماد» تا آزادی از کانون اصلاح تربیت و بازگشت به زندگی عادی را روایت می‌کند.
برداشت نخست: مادری که می‌خندد
الهام نجف، ساعت 11 و 20 دقیقه روز پنجشنبه در گفت‌وگو با «اعتماد» با اشاره به روندی که آزادی امیرحسین طی کرده، گفت: «از شما به خاطر چاپ مصاحبه ممنونم. نهایتا با مساعدت مسوولان پرونده امیرحسین به دادگاه اطفال ارجاع شد. امروز رییس زندان به ما زنگ زدند که بروید پیش رییس کل دادگاه فردیس. خدمت رییس کل دادگاه رسیدیم. برخی افراد از نهادهای بالاتر آمده بودند که نمی‌دانم چه مسوولیتی داشتند، اما برای پیگیری پرونده امیرحسین آمده بودند. دستور آزادی فوری امیرحسین صادر شده بود. الان نامه آزادی امیرحسین را گرفتم و می‌روم که امیرحسین را تحویل بگیرم. مصاحبه با شما بازتاب خوبی داشت و خیلی به نفع ما شد.»
من، امیرحسین رحیمی، 15 سال دارم و آزاد شدم
تماس بعدی خبرنگار ما با مادر امیرحسین یک ساعت پس از این گفت‌وگو برقرار شد، زمانی که امیرحسین رحیمی با مساعدت مسوولان قضایی از زندان آزاد شده بود. اما ماجرایی که پایان آن منتج به آزادی امیرحسین 15ساله شد، هر چند به میانه‌های مهرماه 1401و زمان دستگیری این پسر 15ساله در رخدادهای اعتراضی اخیر باز می‌گردد، اما گفت‌وگوی روزنامه اعتماد با مادر امیرحسین در 23آذرماه این پرونده را وارد فاز متفاوتی کرد. مسیری که نهایتا با اتفاق مثبتی الهام نجف در این گفت‌وگوی رو در رو با تیتر «من، امیرحسین 15سال دارم» تصویری از وضعیت پسرش ارایه کرده و در خصوص برخی مشکلاتی که در روند بررسی این پرونده وجود دارد، اطلاع‌رسانی کرد. او در گفت‌وگو با خبرنگار ما نسبت به برخی بی‌توجهی‌های وکیل تسخیری متهم گلایه کرد و از مشکلات خود برای تهیه وثیقه 500میلیون تومانی سخن گفت.
برداشت دوم: گوش‌های شنوا برای شنیدن
در شرایطی که متن گفت‌وگوی «اعتماد» با الهام نجف در فضای رسانه‌ای و عمومی کشور بازنشر می‌شد، صبح روز پنجشنبه خبر رسید که امیرحسین رحیمی با دستور مقامات مسوول با ارایه فیش حقوقی آزاد شده و مسوولان میزان وثیقه او را کاهش داده‌اند. این همراهی مسوولان قضایی اما بازخوردهای فراوانی پیدا کرد. برخی کاربران در توییتر با اشاره به ضرورت افزایش چنین رفتارهایی اعلام کردند، این نوع انعطاف‌ها، باعث افزایش نشاط عمومی در جامعه می‌شود. نهایتا ساعت 12و 35دقیقه، تصویر امیرحسین رحیمی در کنار مادرش در صفحه رسمی روزنامه اعتماد در توییتر بازتاب پیدا کرد و کار شد.
هنوز ساعاتی از انتشار خبر آزادی امیرحسین رحیمی نگذشته بود که در خبر تکمیلی دیگری اشاره شد سونیا شریفی دختر نوجوان ۱۷ ساله اهل آبدانان با قرار وثیقه آزاد شده است. در همین خصوص، مسعود کارگر، دادستان شهرستان آبدانان ضمن تکذیب «صدور حکم محاربه» شریفی اعلام کرده بود: «پرونده این متهم در حال حاضر در مرحله تحقیقات مقدماتی بوده و کیفرخواستی برای او صادر نشده است. سونیا شریفی لیدر اصلی اعتراضات اخیر بوده که اقدام به ساخت کوکتل مولوتف نیز کرده است.»
برداشت سوم: سایبری‌ها حاشیه می‌سازند
با افزایش بازخوردهای موضوع، اما برخی حاشیه‌سازان سایبری دوباره دست به کار شدند و با طرح این پرسش که روزنامه اعتماد ادعا کرده، «ساچمه‌ای در سر امیرحسین رحیمی وجود داشته، این ساچمه پس کجاست؟» تلاش کردند، اصل گزارش «اعتماد» را زیر سوال ببرند. این افراد و جریانات با انتشار گسترده شبنامه‌ها، تصاویر گرافیکی، بولتن‌های بی‌نام و نشان، گزارش «اعتماد» را غیرمستند دانسته و اعلام کردند: «ساچمه‌ای در کار نبوده و خبرنگار اعتماد این سناریو را در ذهن خود بافته است.» در پاسخ به این ابهام، باز هم سندی تازه رو شد.
من، امیرحسین رحیمی، 15 سال دارم و آزاد شدم
الهام نجف دیروز عصر با ارسال عکس‌های رادیولوژی و انجام آزمایش‌های پزشکی مستند، نشان داد نه تنها موضوع وجود ساچمه در سر و گردن و شکم امیرحسین، ادعای صرف نبوده، بلکه این موضوع کاملا مستند بوده است. موضوع زمانی جالب‌تر شد که دادگستری کل استان البرز نیز گفت‌وگویی با میزان (خبرگزاری رسمی قوه قضاییه) انجام داد و در آنجا وجود ساچمه در بدن امیرحسین را تلویحا تایید کرد. این مقام قضایی در عین حال اعلام کرد نه امیرحسین و نه خانواده او در هیچ کدام از مراحل رسیدگی اعلام نکرده بودند که در بدن و سر این پسر ساچمه وجود دارد. به گفته دادگستری البرز، «نکته قابل توجه این است که متهم در هیچ یک از اظهارات خود، چه در نزد ضابط و چه در نزد مقام قضایی در دادسرا، هیچ اشاره‌ای به مصدوم بودن یا وجود ساچمه در بدن خود نکرده که به محض اطلاع از این موضوع اقدامات درمانی در خصوص نامبرده آغاز شده است.»
دادگستری کل استان البرز در خصوص مباحثی که در خصوص وکیل تسخیری امیرحسین مطرح شده، افزوده: «از آنجایی که وکیلی برای وی معرفی نشده بود، مرجع قضایی نسبت به معرفی وکیل تسخیری اقدام کرد و وکیل تسخیری نیز در جلسات تحقیق دادسرا حضور داشته و دفاعیات موکل خود را بیان کرده است و علاوه بر آن، به لحاظ مقررات قانونی متهم می‌تواند در هر مرحله از محاکمه نسبت به معرفی وکیل انتخابی خود نیز اقدام کند.» این در حالی است که هیچ کدام از رسانه‌های تندرویی که به روزنامه اعتماد و اعتمادآنلاین به خاطر انتشار خبر وجود ساچمه در سر امیرحسین، انتقادات تندی وارد ساخته بودند و اقدام به انتشار شبنامه و بولتن‌های تخریبی علیه این رسانه کرده بودند، بعد از روشن شدن موضوع حاضر نشدند از اتهاماتی که به «اعتماد» زده‌اند، عذرخواهی کرده و واقعیت را بازتاب دهند.
من، امیرحسین رحیمی، 15 سال دارم و آزاد شدم
برداشت آخر؛ حالا نوبت زندگی است
اما با گذشت روزهای چهارشنبه و پنجشنبه، روز جمعه برای امیرحسین بسیار متفاوت آغاز شد. روزی که در آن امیرحسین به زندگی عادی خود بازگشت، دوستانش را دید و به محل کارش سر زد. الهام نجف دیروز در گفت‌وگو با «اعتماد»، گزارشی از وضعیت سلامتی امیرحسین و حال و هوای این جوان را ارایه کرد.او گفت: «دیروز امیرحسین را به بیمارستان منتقل کردیم و دکتر 2ساچمه را توانست دربیاورد و 4ساچمه را نتوانست و اعلام کرد به بررسی‌های بیشتر نیاز دارد. آزمایش‌های دیگری نیز تجویز شده که در روزهای آینده صورت می‌گیرد.»
مادر امیرحسین درباره حس و حالی که از حضور فرزندش دارد، گفت: «من از شما، مردم و مسوولانی که زمینه آزادی پسرم را فراهم کردند، تشکر می‌کنم. امیرحسین خوب است و برای دیدار برخی دوستانش و حضور در محل مشاور املاک بیرون رفته است. مدام به او زنگ می‌زنم که دیگر به سمت حادثه‌های تازه نرود. وضع روحی و فیزیکی او را زیر نظر داریم و تلاش می‌کنیم بهترین شرایط برای او مهیا شود.»
الهام نجف در بخش دیگری از گفت‌وگو می‌گوید: «قبل از بیرون آمدن امیرحسین، برخی افراد حاشیه‌هایی را می‌سازند درباره اینکه به امیرحسین رحیمی در کانون برق وصل شده و مشکلات عدیده‌ای دارد، امیرحسن گفت در زمان حضور در کانون اوضاع خوبی داشتند. ورزش می‌کردند، بازی‌های جام جهانی را در سالن می‌دیدند و برنامه‌های روتینی داشتند. اما بعد از شایعاتی که در بیرون می‌ساختند، برخی محدودیت‌ها اعمال شد. در واقع حرف امیرحسین این است که شایعاتی که در بیرون ساخته می‌شود، به ضرر بچه‌های در بند است و کمکی به آنها نمی‌کند.
در انتشار خبر درباره افراد دستگیر شده باید هوشیار بود و اخبار را از رسانه‌های رسمی دنبال کرد.»بر اساس اعلام مادر امیرحسین، شرایط امیرحسین نرمال است و تلاش می‌کند، فصل تازه‌ای را در زندگی‌اش آغاز کند. یکی از نکات مهمی که در خصوص این رخداد و رخدادهای اینچنینی باید به آن اشاره کرد؛ ضرورت انعطاف در برابر مطالبات افکار عمومی بر اساس قانون است. انتشار خبر آزادی امیرحسین که با مساعدت مسوولانه قضایی صورت گرفت، نشان داد که این نوع تعامل‌ها با افکار عمومی تا چه اندازه می‌تواند، شور و انرژی در فضای عمومی جامعه تزریق کند.
«اعتماد» در پایان این پرونده، همچنان تریبون خود را برای آن دسته از خانواده‌هایی که نیاز دارند، صدای آنها شنیده شود، باز می‌گذارد تا دریچه‌ای ارتباطی میان مسوولان و جامعه باز بماند. نهایتا باید از همه مسوولانی که زمینه آزادی این نوجوانان را فراهم کردند، قدردانی شود و ابراز امیدواری برای اینکه این روند در خصوص سایر دستگیر‌شدگان نیز تداوم یابد.
مهدی بیک‌اوغلی

کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد

کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
ماموریت غیرممکن، جاه‌طلبی بزرگ، پایان فاتحانه یا هر اسم دیگری که رویش بگذارید، مهم نیست. اتفاقی که در شب لاس‌وگاس افتاد، یکی از بی‌نظیرترین و به یادماندنی‌ترین خاطرات تمام ورزش ایران است. با هیچ متر و خط‌کشی نمی‌توان آن را اندازه گرفت.
روزنامه وابسته به صداوسیما (جام جم) مطلبی درباره هادی چوپان، قهرمان مستر المپیا نوشته:
باور کنید، این لحظه و این موفقیت تاریخی در مخیله هیچ احدی نمی‌گنجید الا «هادی چوپان». پسر خونگرمی که یک روز با لبخند می‌گفت: «می‌خواهم مسترالمپیا را فتح کنم.» در گردهمایی بیگ رمی، براندون کوری، درک لانسفورد‌، میک واکر، ویلیام بوناک، چارلز گریفن و کلی ستاره دیگر، این هادی چوپان بود که موفق شد در مسترالمپیا ۲۰۲۲ «ساندو» را از آن خود کند. این مجسمه، حاصل تلاش بهترین بدنساز دنیاست. به فهرست قهرما‌نان بنام گذشته نگاهی بیندازید؛ لری اسکات، سرجی اولیویا، آرنولد، فرانک کلمبو، کریس دیکرسون، فرانک زین، سمیر بونوت، لی هنی، دوریان یتس، رونی کلمن، جی کاتلر، دکتر جکسون، فیل هیث، بیگ رمی، براندون کوری و شان رودن. مجموعه‌ای از بهترین‌های تاریخ. حالا با افتخار نام هادی چوپان «گرگ پارسی» را هم به این فهرست اضافه کنید. از دیروز ایرانی‌ها با افتخار صاحب ساندو مسترالمپیا شدند. خوابی که تعبیر آن غیرممکن بود ولی هادی چوپان، به پاس سال‌ها تلاش، پشتکار و جنگیدن توانست به این یگانه جایگاه ورزش بدنسازی برسد.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
شماره یک جهان
چوپان از سال ۲۰۱۷ به ساندو حمله کرد. ابتدا قهرمان مسابقات مسترالمپیا آماتور شد. همان سال نقره شرو کلاسیک را به دست آورد. در آن سال دو عنوان دیگر هم داشت. نقره گرندپریکس و نایب قهرمانی سن‌مارینو پرو. سال ۲۰۱۸ برنز اکسپو دبی و دو مدال طلای مسابقات جهانی پرتغال و گرندپریکس آسیا را به دست آورد. ۲۰۱۹ به کانادا رفت و با قدرت مدال ونکوور پرو را به دست آورد. او مجوز مسترالمپیا را کسب کرد و به این نتیجه رسید که اگر می‌خواهد به رویاهای بزرگش برسد باید با بهترین مربی جهان کار کند. با هانی رامبد. یک ایرانی اصیل و شماره یک دنیا.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
دوستی و همکاری با این مربی، تغییر عجیبی در نمای بدن هادی به وجود آورد. عضلات او حجیم‌تر و در عین حال کات‌تر شدند. هادی سال ۲۰۱۹ دنیا را متحیر کرد؛ با مقام سومی مسترالمپیا و جایزه بهترین بدنساز از نگاه مردمی که از آن خود کرد. سال بعد او در جایگاه چهارم مسترالمپیا قرار گرفت. سال ۲۰۲۱ هادی به جایگاه قبلی برگشت و دوباره سوم شد. اما در سال ۲۰۲۲ توانست شماره یک دنیا شود. فقط ۴ سال حضور در مسترالمپیا و رسیدن به این جایگاه باورنکردنی است. رونی کلمن برای رسیدن به این جایگاه سال‌ها شکست خورد. فلیکس ویلر و کوین لورون رویایی نتوانستند به ساندو برسند. سهم شان ری بهتر از نایب قهرمانی نبود. مرحوم ناصر السنباطی با آن عضلات عجیبش هیچگاه در جایگاه اول نایستاد و امروز هادی چوپان بزرگ، موفق شده شماره یک جهان شود.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
از گچبری تا قهرمانی
هادی چوپان بزرگ نبود اما بزرگ شد. زندگی سخت و روزهای دشوار. کارگری و گچبری. او تعریف می‌کرد: «قهرمان جهان بودم ولی همچنان کارگری می‌کردم. یادم هست تا ساعت ۷ شب سر ساختمان بودم و بعد می‌رفتم باشگاه. حتی ماشین نداشتم و مجبور بودم با اتوبوس برای حضور در مسابقات به تهران بیایم. بعدها که ماشین خریدم مجبور شدم به خاطر هزینه‌ها آن را بفروشم. روزهای سختی دیدم.» بروسلی و آرنولد عامل حضور هادی در این رشته بودند. خودش تعریف می‌کرد: « از بچگی عاشق فیلم‌های بروسلی و آرنولد بودم و می‌خواستم بدن ورزیده‌ای داشته باشم. عکسی از سه‌سالگی‌ام دارم که در آن فیگور قفسه سینه گرفتم و از کودکی به این ورزش علاقه‌مند بودم.» چوپان ۲۷ مرداد سال ۹۸ در مصاحبه‌ای به خبرنگار جام‌جم گفته بود: « اگر به گذشته برگردم پایم را در باشگاه بدنسازی نمی‌گذارم، زیرا این ورزش به‌عنوان یک ورزش بی‌فرهنگ شناخته می‌شود.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
در مملکت ما این ورزش احترام ورزش‌های دیگر را ندارد چون پایه‌گذاران بدی داشته است. ما از ابتدا قهرمانان بزرگی داشتیم که الان پیشکسوتان اصلی این رشته هستند، اما کسی این افراد نمی‌شناسد چراکه فدراسیون اصلا دلسوز ورزشکاران ما نیست.» چوپان در تمام این سال‌ها یک ورزشکار رک و صریح بود. او بارها و بارها جملاتی گفت که به مذاق مسئولان این رشته خوش نیامد. در نهایت هم، بی هیچ حمایتی از سوی ایران، هادی توانست به بزرگترین افتخار ممکن یک ورزشکار در چنین سطحی دست پیدا کند.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
هانی رامبد، بهترین مربی ایرانی دنیا، ترکاند
هانی رامبد، مربی ایرانی‌الاصل که بهترین مربی دنیا نامیده می‌شود، در مسابقات مستر المپیا شاهکار کرد. تمام شاگردان او مقام‌های قهرمانی را درو کردند. او که در گذشته مربی چهره‌های بزرگی چون فیل هیث و جی کاتلر و از قهرمانان بنام مسترالمپیا بود، امسال سه شاگرد یعنی هادی چوپان، درک لانسفورد و کریس بامستد را در مسابقات داشت. چوپان که قهرمان شد. لانسفورد در جایگاه دوم جهان قرار گرفت. بامستد هم در رشته فیزیک کلاسیک ساندو گرفت. افتخارات هانی رامبد به عنوان مربی در این عرصه دست‌نیافتنی است.
چوپان ۴۰۰ هزار دلار برد
با قهرمانی گرگ پارسی در مسترالمپیا حالا خیلی‌ها می‌پرسند او برنده چه جایزه‌ای شده است؟ اکثر ورزشکارانی که مجوز حضور در مسابقات را می‌گیرند، صاحب پاداش می‌شوند ولی قاعدتا نفرات برگزیده درآمد کلان‌تری خواهند داشت.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
درآمد ۵ نفر اول مسابقات
۴۰۰ هزاردلار هادی چوپان
۱۵۰هزار دلار درک لانسفورد
۱۰۰هزار دلار نیک والکر
۴۰ هزار دلار براندون کوری
۳۰ هزار دلار بیگ رمی
هادی چوپان مدالش را تقدیم زنان ایران کرد
هادی چوپان قهرمان پرآوازه پرورش اندام ایران پس از کسب عنوان قهرمانی رقابت های معتبر مسترالمپیا در آمریکا، گفت: هدفم این است که باز هم این عنوان را به عشق مردم ایران تکرار کنم. امیدوارم این قهرمانی مقداری از غم های مردم ایران را کم کند و توانسته باشم نماینده و سرباز خوبی برای ایران باشم.
قهرمان مسترالمپیای ۲۰۲۲ افزود: این مدال را به بانوان شریف ایران و مردم ایران که در هر کجای دنیا هستند، تقدیم می‌کنم. امیدوارم شادی مهمان خانه همه باشد، نژادپرستی در بین ما نباشد، همه از هر کشوری که هستیم با هم دوست باشیم و به یکدیگر افتخار کنیم.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد

سه دختر نوظهور سینمای ایران که آینده درخشانی دارند

سه دختر نوظهور سینمای ایران که آینده درخشانی دارند
در چند سال اخیر سینما و تلویزیون کشورمان شاهد ورود دختران نسل جدید به عرصه بازیگری بوده است که با فیلم و سریال‌هایی ماندگار معروف شده‌اند، دخترانی که قهرمان اصلی فیلم‌هایشان بوده و یا تاثیر زیادی در روند داستان آن داشته‌اند.
برترین‌ها: در چند سال اخیر سینما و تلویزیون کشورمان شاهد ورود دختران نسل جدید به عرصه بازیگری بوده است که با فیلم و سریال‌هایی ماندگار معروف شده‌اند، دخترانی که قهرمان اصلی فیلم‌هایشان بوده و یا تاثیر زیادی در روند داستان آن داشته‌اند. دعوت از بازیگران نوظهور و با استعداد ، روال کاری بسیاری از کارگردانان بود است چنانچه در فیلم من ترانه پازده سال دارم، رسول صدرعاملی کارگردان فیلم از چهره‌ای ناشناخته دعوت کرده و حضور تاثیرگذار او در این فیلم باعث دیده شدن و دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر شد.
سه دختر نوظهور سینمای ایران که آینده درخشانی دارند
در ادامه سه چهره جوانی را به شما معرفی می‌کنیم که اخیرا وارد عرصه بازیگری شده و استعداد بازیگری خود را نشان داده‌اند. باید منتظر ماند و دید که آیا می‌توانند مسیر موفقیت خود را همچون بازیگران موفق زن در سینما ادامه دهند یا خیر؟!
باران احمدی
سه دختر نوظهور سینمای ایران که آینده درخشانی دارند
باران احمدی دختر جوان مهران احمدی بازیگر و کارگردان مشهور کشورمان می‌باشد که در اولین کار هنری خود در کنار پدر هنرمندش در سریال بی‌گناه نقش‌آفرینی کرده است. باران در این سریال کاراکتر سارینا دختر جوان پروین فرشباف (نسرین نصرتی) و مهران احمدی (عطا معصومی) را ایفا می‌کند و با شیطنت و ادبیات خاص خود توجه مخاطبان این سریال را به خود معطوف کرده است. سریال بی‌گناه داستان مردی به نام بهمن مردانی را به تصویر می‌کشد که ۲۵ سال قبل به خارج از کشور فرار کرده، برای پیدا کردن رازی که باعث این فرار شده است به ایران باز می‌گردد و خانواده رشید فرشباف با بازی مسعود رایگان، استاد مطرح طراحی فرش را در موقعیت بسیار عجیبی قرار می‌دهد که باعث دگرگونی روابطشان شده و سرنوشت متفاوتی را برایشان رقم می‌زند. در این سریال رفت و برگشت‌هایی به دهه ۶۰ دیده می‌شود که بیننده را با لایه‌های درونی و انگیزه‌های فعلی شخصیت‌ها آشنا می‌کند و به جذابیت داستان می‌افزاید.

میترا رفیع
سه دختر نوظهور سینمای ایران که آینده درخشانی دارند
میترا رفیع نیز یکی دیگر از چهره‌های جدید بازیگری در کشورمان است که با این که تاکنون تجربه بازی در فیلم و سریال‌های از سرنوشت، آخرین پناه، من می‌ترسم، مجدلیه مقدس و کلمبوس را دارد ولی با نقش الناز در سریال بی‌همگان به شهرت رسید و در جدیدترین تجربه خود در سریال گیلدخت که این روزها از شبکه یک سیما پخش می‌شود ایفاگر نقش گلنار شده و بسیار مورد توجه بینندگان قرار گرفته است. «گیل‌دخت» یک سریال تاریخی است که قصه آن در دوره قاجار می‌گذرد و در بستر تاریخ، قصه عاشقانه گلنار و موقعیت‌هایی که برایش پیش می‌آید و جنگ قدرتی که بین شاهزاده‌های قجری است را نشان می‌دهد و در این میان گلنار داستان، درگیر ماجراهای بسیاری می‌شود و جسارتی که در شخصیت او می‌بینیم برای‌مان خیلی جالب است، زیرا در دوران قاجار کمتر شنیده یا خوانده‌ بودیم که زنان این‌قدر شجاع و جسور باشند اما گلنار همه این ویژگی‌ها را دارد، حتی در جاهایی، جلوی پدر و مادرش می‌ایستد و بر خلاف دیگر زنان قصه است و طراحی حالات عاطفی، ذهنی و جسمانی این نقش به کار او عمق می‌بخشد.

فاطمه مسعودی‌فر
سه دختر نوظهور سینمای ایران که آینده درخشانی دارند
فاطمه مسعودی‌فر نیز یکی دیگر از بازیگران تازه‌کار و جوان ایرانی است و اولین بازی خود در فیلم بلند را با فیلم پوست تجربه کرد که برای آن نامزد جایزهٔ حافظ شد. اما بیشتر برای بازی در مجموعهٔ عاشقانه و تاریخی جیران در نقش مقابل امیرحسین فتحی شناخته شد که بسیار خوش درخشید و چالش او برای ایفای این نقش لهجه گرجی بود که بسیار خوب از آن عبور کرد و به اندازه‌ای روی لهجه‌اش تسلط دارد که مخاطب فراموش می‌کند واقعا گرجی نیست. داستان این سریال درباره جیران، سوگلی ناصرالدین‌شاه است که شاه قاجار طی دیداری اتفاقی به او علاقه‌‌مند می‌‌شود و با او ازدواج می‌‌کند. این سریال روایتگر دوران عشق این شاه قاجار به جیران است. قصه سریال جیران پس از مرگ امیرکبیر و آشنایی ناصرالدین شاه با جیران آغاز می‌‌شود و تا حدود شش سال از زندگی آن‌ها را در بر می‌‌گیرد.
در این میان اما برخی به ورود این بازیگران تازه وارد انتقاد کرده‌اند و عده دیگری معتدند که به خوبی

وضعیت دلهره‌آورِ خانواده مشهورترین پزشک این روزها

وضعیت دلهره‌آورِ خانواده مشهورترین پزشک این روزها
حمید قره حسنلو و همسرش فرزانه قره حسنلو از دستگیر شدگان و متهمان قتل روح الله عجمیان در کرج هستند به اعدام محکوم شد و برای همسرش فرزانه قره حسنلو نیز به ۱۵ سال حبس صادر شد.
برترین‌ها: دکتر حمید قره حسنلو متولد سال ۱۳۴۸ در کرج رادیولوژیست دارای دکترای حرفه ای پزشکی اهل ایران است.
حمید قره حسنلو و همسرش فرزانه قره حسنلو از دستگیر شدگان و متهمان قتل روح الله عجمیان در کرج هستند به اعدام محکوم شد و برای همسرش فرزانه قره حسنلو نیز به ۱۵ سال حبس صادر شد.
وضعیت دلهره‌آورِ خانواده مشهورترین پزشک این روزها
دکتر قره حسنلو در دادگاه در دفاع از خود گفت:
*من و همسرم جهت حضور سر مزار یکی از آشنایان به بهشت سکینه (س) رفته بودیم و قصد داشتیم اگر برای خانم نجفی هم مراسمی بود، حضور پیدا کنیم.
*در اتوبان دنبال راه برگشت بودیم که صحنه ضرب و جرح شهید عجمیان پیش آمد.
*شب در منزل دستگیر شدیم و متوجه نشدم دستم چرا زخمی شد. همسرم در محل وقوع جنایت جمعیت را کنار می‌زد تا شهید را نزنند.
* من بدون منظور فیلم گرفتم و در حد لیدری نیستم.
* من به شهید عجمیان لگد نزدم
* قره‌حسنلو در پایان خطاب به قاضی گفت: من این اتهامات را نمی‌پذیرم.
فاطمه قره‌حسنلو، خواهر حمید قره‌حسنلو از ویژگی‌های برادرش و همچنین روند رسیدگی به پرونده او گفته است.
به گزارش اعتماد، بخش‌های مهم این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:
حمید ممنوع‌الملاقات شدید است. ما از وضعیت جسمی ایشان اطلاع دقیقی نداریم. فقط می‌دانیم به خاطر آسیب‌ها و ضربه‌های وارد شده به ایشان به بیمارستان اعزام شده است. حمید در بیمارستان بستری است و وضعیت جسمی و روحی مناسبی ندارد. بر اساس اعلام خانواده در زمان دستگیری، برخورد تندی با حمید و خانواده‌اش صورت گرفته که این مساله روی سلامتی حمید و خانواده‌اش اثر سوء گذاشته است.
وضعیت دلهره‌آورِ خانواده مشهورترین پزشک این روزها
حکم اعدام در بیمارستان به دست برادرم داده شد. اجازه حضور هیچ وکیلی نه تعیینی و نه تسخیری در ابتدای پرونده داده نشد. در واقع رسیدگی به پرونده برادرم بدون داشتن وکیل انجام شده است. من نمی‌دانم، آیا چنین روندی قانونی است یا نه؟
مادرم بعد از شنیدن خبر حکم اعدام پسرش ‌دچار آلزایمر شده است. مادرم بر اثر این حادثه آسیب زیادی دیده و بیمار شده است. شوکی که بر اثر این خبر تلخ شکل گرفت همه خانواده را تکان داد، اما مادرم با توجه به روحیه و سن و سالی که دارند، دچار یک شوک شدید شدند. در فیلمی که اخیرا مادرم برای درخواست تجدیدنظر در حکم صادر شده از مسوولان منتشر کردند، مشخص است که ایشان در پیدا کردن کلمات مشکل دارند و نشانه‌های آلزایمر در مادرم کاملا هویداست.
حمید، ویژگی‌های مثبت زیادی داشتند. (و دارند) او به هیچ عنوان راضی نمی‌شد، آسیبی به فردی وارد شود. این روزها در فضای مجازی، اطلاعات فراوانی درباره بسیاری از کارهای خیر ایشان منتشر می‌شود. برادرم در زمره خیرین مدرسه‌ساز قرار داشتند. جزو حامیان طلایی کمیته امداد بود و پروژه‌های فراوانی را برای کمک به مردم مناطق محروم اجرا کرده است. حمید بچه‌ها و خانواده‌های بی‌بضاعت فراوانی را در مطبش مداوا می‌کرد و در کل یک شهروند مسوول بود.
وضعیت دلهره‌آورِ خانواده مشهورترین پزشک این روزها
مدت‌ها به عنوان یک ایرانی وطن‌دوست در جبهه جنگ ایران و عراق حضور داشته است، جدا از این واقعیت‌ها تا به امروز بیش از هزار پزشک از مقامات مسوول درخواست آزادی او را امضا کرده‌اند. وقتی من به عنوان خواهر دکتر، درباره ویژگی‌های ایشان صحبت کنم، ممکن است برخی تصور کنند که به خاطر نزدیکی خانوادگی و همخونی از ایشان تعریف می‌کنم، اما امروز بسیاری از همکاران، فعالان مدنی، پزشکان و کسانی که به نوعی ایشان را می‌شناختند، معتقدند که این حکم درباره ایشان عادلانه نبوده است.
حمید در زمان نامناسب در یک مکان نامناسب قرار داشت، جز این هیچ حرکت اشتباه دیگری نکرده است. این حکم (فساد فی‌الارض) برای برادر من در حالی صادر شده است که هیچ مدرکی علیه ایشان وجود ندارد و حمید حتی یک خط اعتراف هم علیه خود ننوشته است. مگر می‌شود، بدون سند رسمی و بدون اینکه مدرکی علیه فردی وجود داشته باشد، به دلیل حضور در یک مکان خاص، فرد به اعدام محکوم شود؟
درخواست رسیدگی عادلانه با حضور وکلای مورد تایید خانواده، حداقل حقی است که هر فردی می‌تواند داشته باشد. در دفاعیاتی که ایشان در دادگاه داشته‌اند و این دفاعیات هم منتشر شده، حمید می‌گوید که به هیچ‌وجه لیدر معترضان نبوده‌اند، هیچ کار خلافی مرتکب نشده‌اند و اساسا قصدی برای حضور در آن منطقه نداشته‌اند. در شرایطی که هیچ سندی ارایه نشده، به برادر من گفته‌اند که لیدر اعتراضات بوده است.
در مورد همسر حمید هم همین وضعیت وجود دارد. ایشان هم همپای برادرم، به مردم محروم کمک می‌کردند. شهروند مسوولی بودند و هرگز اشتباهی مرتکب نشده‌اند. اعترافی هم که می‌گویند، او امضا کرده، بدون تردید تحت شرایط خاصی بوده و قابل استناد نیست. احکامی که علیه این دو نفر صادر شده، منصفانه نیست. امیدوارم هر چه سریع‌تر خبر تجدیدنظر در این حکم را بشنویم.

تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند

تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند
سال‌هاست بازیگران خارجی در برخی آثار سینمایی و تلویزیونی ایرانی حضور دارند.
برترین‌ها: سال‌هاست بازیگران خارجی در برخی آثار سینمایی و تلویزیونی ایرانی حضور دارند که هر چند تعدادشان کم نیست ولی هنوز به واسطه روحیه ما ایرانیان وقتی بشنویم بازیگران خارجی در اثری حضور دارند، آن اثر برای‌مان جذاب‌تر می‌شود و ناخودآگاه حس می‌کنیم کار وجه بین‌المللی یافته و ارتباط فرهنگی را با دیگر کشورها به‌ویژه کشور بازیگر مذکور برقرار کرده است. همان‌طور که اشاره شد این بده بستان‌های فرهنگی و هنری تعدادشان زیاد است و البته سابقه طولانی هم در دنیا و همین ایران خودمان دارد. این شب‌ها که سریال تمام رخ از شبکه سه سیما پخش می‌شود و تعداد زیادی از بازیگران خارجی را کنار ایرانیان برای روایت قصه‌اش برگزیده است، بهانه‌ای شد تا از این میان تعدادی از آثار تلویزیونی را مرور کنیم که بازیگرانی از دیگر ملیت‌ها در آن حضور پررنگی داشتند.
تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند
حضور بازیگران خارجی در سریالی وطنی یا تصویربرداری بخشی از یک قصه ایرانی در خارج از کشور، تقریبا به رویه‌ای معمول بدل شده که سعی دارد جذابیت بیشتری به اثر ببخشد اما گاهی این اتفاق بدون دلیلی محکم رخ می‌دهد و فقط جنبه تزئینی می‌یابد و گاهی واقعا به فراخور قصه صورت می‌گیرد. این روزها هم سریال‌هایی چون سلمان فارسی در خارج از کشور تصویربرداری می‌شود و در طول قصه خود هم از بازیگران خارجی بهره برده نظیر هشام رستم، بازیگر ترک تبار اهل تونس که در این سریال نقش راهب کلیسای بیزانس را بازی کرد و البته اجل امانش نداد تا حاصل کار خود را در تلویزیون به تماشا بنشیند. برخی آثار دیگر نیز که در مرحله پس از تولید یا پخش هستند هم در داخل یا خارج ایران بازیگران غیرایرانی را به کار گرفتند که در ادامه به کمک روزنامه جام جم به معرفی این بازیگران و نقش آن‌ها در سریال‌ها خواهیم پرداخت
بازیگرانی از غرب تا شرق
تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند
سریال تمام رخ که به‌تازگی این شب‌ها روی آنتن شبکه سه سیما رفته است، بخشی از قصه خود را در خارج کشور روایت می‌کند. ابوالفضل صفری، تهیه‌کننده «تمام رخ» بیان کرده، گروه در دو کشور تصویربرداری داشته که یکی از آنها ترکیه است. همچنین در تیم نقش‌آفرینان سریال ۱۰بازیگر خارجی از سرزمین‌های مختلف همچون روسیه، آمریکا، اوکراین، همچنین کشورهای آسیایی و آفریقایی حضور دارند که یکی از بازیگران زن این سریال از اهالی اوکراین است و گفته می‌شود نقش شاخصی میان بازیگران خارجی دارد و بازی‌اش آغاز شده است.

عاشقان ناکام
تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند
سریال مدار صفر درجه به کارگردانی حسن فتحی که روی آنتن شبکه یک سیما رفت، به فراخور قصه که بخشی از آن در خارج از کشور می‌گذشت تعدادی بازیگر خارجی، ایفاگران برخی نقش‌ها بودند. در این میان، دو نفر از بازیگران نقش‌های اصلی یعنی شخصیت سارا آستروک و سرگرد بهروز فتاحی هم از خارجی‌ها انتخاب شده بودند. ناتالی متی که پس از این سریال هم در یک فیلم سینمایی با فتحی همکاری داشت، با مدار صفر درجه و دوبله مریم شیرزاد در قصه‌ای عاشقانه و تاریخی در ایران شناخته شد. این بازیگر که از مادری ایتالیایی و پدری هلندی زاده شده، ملیت فرانسوی دارد و دانش‌آموخته تئاتر است. متی با مردی ایرانی ازدواج کرده و به همین علت تا حدی به زبان فارسی تسلط دارد.

پیوند ایرانی و تاجیکستانی
تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند
قصه سریال تاریخی «در چشم باد» با دوستی یک خانواده ایرانی و یک خانواده تاجیکستانی شروع می‌شود که هر دو در صف مبارزه با بیگانگان و در گروه همراهان میرزا کوچک‌خان بودند که پس از شکست جنبش جنگل به تهران می‌آیند. بازیگران خانواده تاجیکستانی واقعا از اهالی این کشور بودند. ستاره صفرآوه، نقش لیلی را بازی می‌کرد که به عقد پسر خانواده ایرانی درآمد و عشق میان آنها سرنوشت عجیبی پیدا کرد و بارها با جدایی همراه بود. حبیب‌ا... عبدالرزاق از تاجیکستان هم ایفاگر نقش حسام، پدر لیلی بود که بازیگران این سریال پیشتر او را با نقش مراد در سریال «شکرانه» دیده بودند. بازیگر نقش مادر این خانواده (مه‌لقا) هم لطافت یوسفی از هنرپیشگان تاجیک بود.

ژانگ از خطه چین
تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند
سیروس مقدم از جمله کارگردانان فعالی است که با ساخت سریال پایتخت در چند فصل توانست شهرت بسیاری پیدا کند. مقدم در یکی از فصل‌های سریال پایتخت که نوروز ۹۳ روانه آنتن شبکه یک شد، سراغ یک بازیگر چینی رفت؛ منگ هان ژانگ، بازیگر چینی سریال پایتخت که نقش همسر ارسطو را ایفا کرده بود. این بازیگر دانش‌آموخته رشته زبان و ادبیات فارسی بود. همچنین او یک کتاب درباره مقایسه ضرب‌المثل‌های فارسی و چینی به نگارش درآورده است.

رهای سریال کیمیا و همسر ایرانی‌اش
تمام زنان جذاب خارجی که به سینمای ایران آمدند
گلوریا هاردی بازیگر نقش رها در سریال کیمیا ملیتی ایرانی، فرانسوی دارد. او مادری ایرانی و پدری فرانسوی دارد و فارسی را خوب متوجه نمی‌شود. همه اقوام گلوریا هاردی در فرانسه زندگی می کنند و وی همسر ساعد سهیلی بازیگر جوان سینما که فرزند سعید سهیلی از کارگردانان سینما است می‌باشد که 8 سال پیش با یکدیگر ازدواج کرده‌اند. گلوریا هارد در اولین تجربه بازیگری خود در ایران با بازی در نقش رها (آزاده) در سریال کیمیا نقش‌آفرینی کرده است و احتمال می‌رود جز بازیگران پرکار چند سال آینده ایران با توجه به امکان استفاده از این بازیگر در سریال‌های که در خارج از کشور ضبط می‌شود باشد!

ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید

ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید
سارا بهرامی بازیگر تئاتر و سینما طی ماه‌های گذشته در چند فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته که دو فیلم از این جمع قرار است در جشنواره چهل و یکم به نمایش در بیاید.
برترین‌ها: طبــق آخرین خبرها باید بگوییم سارا بهرامی روزهای پرکاری را در ماه‌های اخیر پشت سر گذاشــته است. این بازیگر تئاتر و سینما طی ماه‌های گذشته در چند فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته که دو فیلم از این جمع قرار است در جشنواره چهل و یکم به نمایش در بیاید. بهرامی به تازگی بازی در فیلم «جنگل پرتغال» به تهیه کنندگی رسول صدرعاملی و کارگردانی آرمان خوانساریان را به پایان رسانده است و همچنین جلوی دوربین فیلم «بندباز» به کارگردانی رضا نجاتی هم رفته تا با دو فیلم اولی به جشنواره چهل و یکم بیاید. یک سریال نمایش خانگی و فیلم سینمایی «اردو بهشت» به کارگردانی کاظم دانشی از پروژه‌های بعدی سارا بهرامی است تا این بازیگر روزهای پرکاری را پشت سر بگذارد.
ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید
اگر چه بهرامی به عنوان استعدادی در فیلم «ایتالیا ایتالیا» کشف شد و با آن که برای فیلم «دارکوب» موفق شد سیمرغ جشنواره فجر را به دست بیاورد، اما بازی‌هایش در این چندسال اخیر ضعیف و سطحی است و جزو بازیگرانی است که همیشه «بد» هستند و اما همیشه هم هستند و نقش می‌گیرند، به نوعی آن‌ها سوتفاهم‌های بازیگری هستند، معمولا هم در قالبی فرو می‌روند که انگار دنیای بازیگری با آن‌ها شروع شده و ژست‌های مکش مرگ ما هم که طبق طبق. اما تا آمدن جشنواره بیایید در این مطلب برخی نقش‌آفرینی‌های او را با هم مرور کنیم
هزارپا
ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید
«هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داوودی داستان رضا مرد جوانی است که یک پای خود را از دست داده است و حالا به واسطه دزدی، گذر ایام می‌کند تا اینکه بطور اتفاقی متوجه می‌شود یک دختر ثروتمند نذر کرده که با یک جانباز ازدواج کند. ابوالحسن داوودی که با ساخت «نان، عشق و موتور هزار» توانسته بود در ژانر کمدی خودی نشان دهد، بعد از شانزده سال دوباره به سراغ این موضوع رفته و تاحدی اسیر همین کلیشه‌ها شده و البته در برخی موارد هم توانسته بدرخشد. در بین گروه بازیگری «هرازپا» انتخاب سارا بهرامی اشتباه اندر اشتباه است. کاراکتر او سردرگم و پا در هواست و هیچ ویژگی مشخصه‌ای ندارد. واکنش‌هایش گاهی به بلاهت نزدیک می‌شود و مشکل بزرگ اینجاست که این بلاهت حتی خنده‌دار هم نیست. به علاوه با وجود این که بهرامی پیش‌تر در «ایتالیا ایتالیا» نشان داده خونگرمی دارد که می‌تواند از پس سکانس‌های کمدی بربیاید اینجا بیشتر بازی‌اش لوس است.
جمشیدیه
ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید
فیلم «جمشیدیه» ساخته یلدا جبلی داستان امیر و ترانه است که یک روز در خیابان با یک راننده تاکسی درگیر می‌شوند و در ادامه حادثه پیش‌بینی نشده‌ای زندگی این زوج را تغییر می‌دهد. فیلم «جمشیدیه» می‌توانست پیام خود را زیرپوستی به مخاطب انتقال کند و با همین کار از برچسب شعارزدگی دوری می‌کرد، اما کارگردان به این سمت نرفته و فریادش را آشکار سر می‌دهد. بخشی از بد بودن بازی بازیگران به فیلمنامه ناقص اثر هم برمی‌گردد، اما شخصی، چون سارام بهرامی، گاهی بازی اغراق‌آمیز و دور از ذهنی را ارائه می‌کند که با هیچ منطقی درست از آب در نمی‌آید.
سرکوب
ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید
فیلم سینمایی «سرکوب» اولین فیلم بلند رضا گوران است که کارگردانی چندین نمایش و ساخت یک فیلم کوتاه را در کارنامه دارد. در «سرکوب» ما با قصه دخترانی مواجه هستیم که به خانه بازگشته و در فضای سرد و بی روح آن قرار می‌گیرند. خانه‌ای که مدت‌ها پیش به دلیل رفتار‌های بد پدر تبدیل به جهنم شده و آن‌ها به هر طریقی که می‌توانستند از آن فرار کرده و زندگی جدیدی را آغاز کرده اند. فیلم ظاهرا قصد دارد در غیاب پدر تاریخچه این سرکوب و تاثیر آن بر زندگی اعضای خانواده را نمایش دهد. فیلم سرکوب فیلم ناامید کننده است و بازی بهرامی در این فیلم از نظر بسیاری از تماشاگران تصنعی و ضعیف بود.
خانه‌ای در خیابان چهل و یکم
ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید
«خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» نخستین فیلم بلند حمیدرضا قربانی است؛ کارگردانی که سابقه‌ی دستیاری اصغر فرهادی را داشته و بسیاری از المان‌های آشنای سینمای فرهادی در فیلمش دیده می‌شود. فیلمنامه «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» به نوعی الهام گرفته شده از داستانی است که یکی از مهمانان برنامه «ماه عسل» آن را روایت کرده بود. داستان فیلم ماجرای دو برادر است که بر سر مسائل مالی با یکدیگر دعوای لفظی پیدا کرده و یکی از آنان دیگری را به قتل می‌رساند و متواری می‌شود. این وضعیت باعث ایجاد بحران در خانواده می‌شود. سارا بهرامی در این فیلم یکی از ضعیف‌ترین بازی‌های خود را ارائه می‌دهد.
دارکوب
ستاره زن سینما، این روزها به شدت مشغول است، مزاحم نشوید
فیلم «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم داستان اجتماعی روابط انسانی افراد جامعه را در رو در رویی با معضلات اجتماعی و اعتیاد روایت می‌کند. ماجرای فیلم به یک زن معتاد و رابطه او با شوهر قبلی‌اش می‌پردازد. حقایقی از گذشته به واسطه دیدار دوباره مهسا (زن معتاد) و آقای علی‌زاده (امین حیایی) برملا می‌شود و سرنوشت شخصیت‌ها را تغییر می‌دهد. اما شخصیت‌ها با شناخت دقیق از اوضاع و احوال تاریخی- اجتماعی از ایران امروز پرداخته نشده‌اند بلکه فقط پوسته‌ای از یک معتاد یا یک رییس فروشگاه روی پرده نقش بسته‌اند. این بازی سارا بهرامی که برای او سیمرغ بلورین هم به ارمغان آورده صرفا به خاطر ایفای نقش یک معتاد است، نقشی که در کنار تیپ‌هایی، چون دیوانه و … برای بازیگران می‌تواند جوایز را به ارمغان بیاورد. بهرامی، اما آنچنان معتاد خوبی را به نمایش نمی‌گذارد و پیش از او بازیگران دیگری به مراتب بهتر توانستند کاراکتر معتاد را در پرده سینما به تصویر بکشند، ایراد اصلی بهرامی هم غلو بازی کردن او در برخی صحنه‌هاست.

زنی با موهای بلوند که چشمان ایران را به خود خیره کرد

زنی با موهای بلوند که چشمان ایران را به خود خیره کرد
روایتی از ثبت یک تصویر عجیب در تظاهرات روز دانش‌آموز که سروصدای زیادی در فضای مجازی به راه انداخته است.
برترین‌ها: روایتی از ثبت یک تصویر عجیب در تظاهرات روز دانش‌آموز که سروصدای زیادی در فضای مجازی به راه انداخته است. عکسی که آرشیده شاهنگی عکاس خبرگزاری مهر در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده، از ظهر جمعه به پربحث‌ترین موضوع روز تبدیل شده است. زنی بی‌حجاب در میان تظاهرکنندگان روز 13 آبان ماه. این عکس به خودی خود انقدر عجیب است که بعضی‌ها آن را غیرواقعی، فتوشاپ و ساختگی می‌دانند و بعضی‌ها می‌گویند حتما داستان خاصی پشت آن است.
زنی با موهای بلوند که چشمان ایران را به خود خیره کرد
اما داستان آن را یکی از کسانی که در این مراسم بوده برای ما تعریف کرده. این عکس درست روبه‌روی سفارت ســابق آمریکا کنار مترو طالقانی و توسط یکی از عکاسانی که روی دیوار نسبتا بلند ایستگاه مترو ایستاده بوده ثبت شده. این شاهد عینی به هفت صبح تعریف می‌کند در آن لحظه صدای شاتر دوربین‌ها آنقدر زیاد بوده که متوجه شده باید دنبال یک سوژه خاص در دل شــلوغی و جمعیت بگردد. او می‌گوید: وقتی صدای شــاتر دوربین‌ها را شنیدم فکر کردم یک فرد مشهور را دیده‌اند. همینطور که دنبال سوژه عکاس‌ها می‌گشتم متوجه یک شــلوغی عجیب در بین تظاهرات‌کنندگان در قسمت بانوان شدم. دیدم یک خانم بی‌حجاب با موهــای طلایی بین چند خانم با چادر مشکی و خیلی هماهنگ با جریان تظاهرات راه می‌رود.
زنی با موهای بلوند که چشمان ایران را به خود خیره کرد
زن به روبه‌رو نگاه می‌کرد و قدم‌هایش را بلند برمی‌داشــت. «اما عکسی که در فضای مجازی دست به دست می‌شود یک صحنه مواجهه را نشان می‌دهد و اینکه چند خانم محجبه با او در حال مجادله‌اند. این شاهد عینی درباره این صحنه می‌گوید: «راستش من از آن‌ها دور بودم و صدای‌شان را نمی‌شنیدم. اما چیزی که من می‌دیدم این بود که بعضی از خانم‌ها وقتی آن خانم بی‌حجاب را می‌دیدند خیلی ناراحت می‌شدند و با او صحبت می‌کردند. او هم همانطور که بین آن‌ها قدم می‌زد جواب آنها را می‌داد. البته هیچ دعوا و درگیری فیزیکی من ندیدم. فقط هر چند ثانیه یک بار چند خانم به او نزدیک می‌شدند و با او صحبت می‌کردند و دوباره از او دور می‌شدند و او هم به راهش ادامه مــی‌داد.»
زنی با موهای بلوند که چشمان ایران را به خود خیره کرد
حداقل چند بار صحنه تذکر خانم‌های محجبه تکرار شــد ولی او زیر بار نمی‌رفت و روســری‌اش را روی سرش نمی‌انداخت. این شاهد عینی حتی از ناراحتی یکی از خانم‌های حاضر در تظاهرات روز 13 آبان می‌گوید که بعد از صحبت با آن خانم بی‌حجاب کنار خیابان می‌نشیند و گریه می‌کند. چند مرد در بین تظاهرات‌کنندگان هم وقتی آن خانم را بدون حجاب دیده بودند به سمت او رفته بودند. این شاهد عینی در این باره می‌گوید: «چند مرد هم به او تذکر دادند که روسری‌اش را سرش کند ولی چیزی که من دیدم این بود که نیروی انتظامی آن چند مرد را از صحنه دور کرد. نیروی انتظامی اجازه نمی‌داد نظم تظاهرات خراب شود. آن خانم هم خیلی در تظاهرات نماند. بعد از چند قدم که از سفارت آمریکا دور شدیم از بین جمعیت بیرون آمد و دیگر او را ندیدم.»