ماجرای حضور جنجالی دختر ایرانی در اتاق نخست‌وزیر اسپانیا

ماجرای حضور جنجالی دختر ایرانی در اتاق نخست‌وزیر اسپانیا
مشخصا ملاقات نخست‌وزیر اسپانیا با سارا خادم‌الشریعه که به‌تازگی از ایران مهاجرت کرده است، می‌تواند سرآغاز مسائلی تازه باشد؛ به‌ویژه اینکه پیش از این، دیدار یکی دیگر از ورزشکاران ایرانی با رئیس‌جمهور آلمان هم حسابی خبرساز شده بود
روزنامه شرق: ‌مهاجرت ساراسادات خادم‌الشریعه، دختر شماره یک شطرنج ایران، به اسپانیا با حواشی جدیدی همراه شده است. او که چند هفته قبل به‌عنوان یکی از نمایندگان ایران راهی مسابقات قهرمانی جهان در آلماتی قزاقستان شده بود، بدون حجاب در آن رقابت‌ها شرکت کرد تا زمزمه بازنگشتنش به ایران بیش از هر زمان دیگری به گوش برسد. بعد از اتمام همان رقابت‌ها بود که رسانه‌های اسپانیایی خبر دادند او به این کشور رفته و به همراه همسر و فرزند خردسالش در یکی از شهر‌های اسپانیا ساکن شده است.
ماجرای حضور جنجالی دختر ایرانی در اتاق نخست‌وزیر اسپانیا
آن روز‌ها شایعه جدیدتری هم به راه افتاد که سارا قصد پناهنده‌شدن به اسپانیا را دارد یا اینکه از آنجا که کشوری مثل فرانسه زودتر از بقیه به چنین مواردی تابعیت می‌دهد، ممکن است از این به بعد با پرچم فرانسه در رقابت‌های شطرنج کار کند. با وجود مطرح‌شدن چنین مواردی، خادم‌الشریعه با انتشار پستی اینستاگرامی خبر پناهنده‌شدنش را تکذیب کرد و گفت فقط به اسپانیا مهاجرت کرده و قصد پناهنده‌شدن ندارد. او از این گفت که یک روز حتما به ایران برمی‌گردد و تأکید کرد مهاجرتش ارتباطی با مسائل سیاسی نداشته است.
این موضوع دوم را در گفتگو با روزنامه «ال‌پائیس» اسپانیا هم مطرح و گفت بعد از تولد پسرش، سام، تصمیم گرفته‌اند به کشور دیگری مهاجرت کنند.
با وجود این و در شرایطی که سارا عنوان کرده مهاجرتش سیاسی نبوده، انتشار تصاویری از دیدار و شطرنج بازی‌کردن او با نخست‌وزیر اسپانیا خبرساز شده است. پدرو سانچز، نخست‌وزیر اسپانیا، یکی، دو روز قبل در کاخ مونکلوا سارا خادم‌الشریعه را ملاقات کرد و عنوان شده که آن‌ها در حاشیه همین مراسم درباره شرایط زنان در ایران گفت‌وگویی داشته‌اند. پدرو سانچز سپس در توییتی از اینکه سارا برایش الهام‌بخش است، چنین نوشت: «امروز از زنی که برایم الهام‌بخش است خیلی چیز‌ها یاد گرفتم. من تمام و کمال از زنان ورزشکار حمایت می‌کنم. شما سرمشقی هستید که به پاس خدماتتان جهان جای بهتری است».
ماجرای حضور جنجالی دختر ایرانی در اتاق نخست‌وزیر اسپانیا
جزئیات دیگری از این دیدار به بیرون درز نکرده، ولی مشخصا ملاقات نخست‌وزیر اسپانیا با سارا خادم‌الشریعه که به‌تازگی از ایران مهاجرت کرده است، می‌تواند سرآغاز مسائلی تازه باشد؛ به‌ویژه اینکه پیش از این، دیدار یکی دیگر از ورزشکاران ایرانی با رئیس‌جمهور آلمان هم حسابی خبرساز شده بود.
تقریبا یک ماه پیش بود که تصاویری از دیدار فوتبالیست قدیمی ایران که این روز‌ها در رسانه‌های خاص از او به‌عنوان اپوزیسیون نام می‌برند، با رئیس‌جمهور آلمان واکنش‌های تندوتیزی به همراه داشت. روزنامه اصولگرای تهران‌تایمز از این دیدار با تیتر «احمق و احمق‌تر» یاد کرد و سپس هم نوبت به سیدرسول موسوی، دستیار وزیر امور خارجه ایران، رسید تا از فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس‌جمهوری آلمان، انتقاد‌های تندوتیزی کند. او با انتشار توییتی در این زمینه نوشت: «آن زمان که ارتش صدام در خاک ما بود، شهر‌ها را موشکباران و جبهه‌ها را بمباران شیمیایی می‌کرد و میلیشیا‌های منافق در شهر‌ها و روستا‌ها هزاران نفر از مردم عادی را به شهادت می‌رساندند، دشمنان این سرزمین چه غلطی کردند که الان بتوانند کاری کنند؟ با وارثان هیتلر و حامیان صدام به جایی نخواهید رسید».
آیت‌الله سید‌حسن عاملی، امام‌جمعه اردبیل هم همان روز‌ها در خطبه نماز جمعه خود از این اقدام دولت آلمان حسابی گلایه کرد و گفت: «زمانی دولت آلمان داعیه حکومت بر جهان را داشت و جنگ جهانی عظیمی را دوباره به راه انداخت، اما حالا آن‌قدر خوار و حقیر شده که رئیس‌جمهور آلمان با یک ایرانی که به‌طور مدام و روزانه به مقامات جمهوری اسلامی ناسزا می‌گوید، ملاقات کرده و عکس انداخته است. جای تأسف است که دولت آلمان با ملاقات با این شخص به طور استثنائی خود را پایین آورد. آن مرد اهانت‌گر اگر برای ملت و کشور خود تعصب و غیرتی داشت، حتما از رئیس‌جمهور آلمان می‌پرسید در زمان جنگ ایران و عراق سازمان ملل ۱۳۹ بار به آلمان تذکر داد و اعتراض کرد که مواد شیمیایی که شما به عراق و به صدام می‌دهید باعث کشتار اکراد می‌شود. در یک روز با مواد شیمیایی آلمان پنج هزار نفر کُرد در حلبچه کشته شدند. شما که به صدام کمک کردید که پنج هزار کرد را قتل عام بکند، چطور شده که حالا برای یک خانم کرد اشک تمساح می‌ریزید؟!».
ماجرای حضور جنجالی دختر ایرانی در اتاق نخست‌وزیر اسپانیا
برخلاف دیدار ماه اخیر، ملاقات تازه سارا خادم‌الشریعه با نخست‌وزیر اسپانیا واکنشی (تا زمان نگارش این مطلب) در پی نداشته که یکی از دلایلش می‌تواند رفتار‌های متفاوت سارا پیش و پس از مهاجرتش از ایران باشد. هرچند در این زمینه نمی‌توان به‌طور قطعی نظر داد.
گفتنی‌ست تصاویر اسلاید و متن این مطلب نیز از روزنامه شرق برداشته شده

کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد

کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
ماموریت غیرممکن، جاه‌طلبی بزرگ، پایان فاتحانه یا هر اسم دیگری که رویش بگذارید، مهم نیست. اتفاقی که در شب لاس‌وگاس افتاد، یکی از بی‌نظیرترین و به یادماندنی‌ترین خاطرات تمام ورزش ایران است. با هیچ متر و خط‌کشی نمی‌توان آن را اندازه گرفت.
روزنامه وابسته به صداوسیما (جام جم) مطلبی درباره هادی چوپان، قهرمان مستر المپیا نوشته:
باور کنید، این لحظه و این موفقیت تاریخی در مخیله هیچ احدی نمی‌گنجید الا «هادی چوپان». پسر خونگرمی که یک روز با لبخند می‌گفت: «می‌خواهم مسترالمپیا را فتح کنم.» در گردهمایی بیگ رمی، براندون کوری، درک لانسفورد‌، میک واکر، ویلیام بوناک، چارلز گریفن و کلی ستاره دیگر، این هادی چوپان بود که موفق شد در مسترالمپیا ۲۰۲۲ «ساندو» را از آن خود کند. این مجسمه، حاصل تلاش بهترین بدنساز دنیاست. به فهرست قهرما‌نان بنام گذشته نگاهی بیندازید؛ لری اسکات، سرجی اولیویا، آرنولد، فرانک کلمبو، کریس دیکرسون، فرانک زین، سمیر بونوت، لی هنی، دوریان یتس، رونی کلمن، جی کاتلر، دکتر جکسون، فیل هیث، بیگ رمی، براندون کوری و شان رودن. مجموعه‌ای از بهترین‌های تاریخ. حالا با افتخار نام هادی چوپان «گرگ پارسی» را هم به این فهرست اضافه کنید. از دیروز ایرانی‌ها با افتخار صاحب ساندو مسترالمپیا شدند. خوابی که تعبیر آن غیرممکن بود ولی هادی چوپان، به پاس سال‌ها تلاش، پشتکار و جنگیدن توانست به این یگانه جایگاه ورزش بدنسازی برسد.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
شماره یک جهان
چوپان از سال ۲۰۱۷ به ساندو حمله کرد. ابتدا قهرمان مسابقات مسترالمپیا آماتور شد. همان سال نقره شرو کلاسیک را به دست آورد. در آن سال دو عنوان دیگر هم داشت. نقره گرندپریکس و نایب قهرمانی سن‌مارینو پرو. سال ۲۰۱۸ برنز اکسپو دبی و دو مدال طلای مسابقات جهانی پرتغال و گرندپریکس آسیا را به دست آورد. ۲۰۱۹ به کانادا رفت و با قدرت مدال ونکوور پرو را به دست آورد. او مجوز مسترالمپیا را کسب کرد و به این نتیجه رسید که اگر می‌خواهد به رویاهای بزرگش برسد باید با بهترین مربی جهان کار کند. با هانی رامبد. یک ایرانی اصیل و شماره یک دنیا.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
دوستی و همکاری با این مربی، تغییر عجیبی در نمای بدن هادی به وجود آورد. عضلات او حجیم‌تر و در عین حال کات‌تر شدند. هادی سال ۲۰۱۹ دنیا را متحیر کرد؛ با مقام سومی مسترالمپیا و جایزه بهترین بدنساز از نگاه مردمی که از آن خود کرد. سال بعد او در جایگاه چهارم مسترالمپیا قرار گرفت. سال ۲۰۲۱ هادی به جایگاه قبلی برگشت و دوباره سوم شد. اما در سال ۲۰۲۲ توانست شماره یک دنیا شود. فقط ۴ سال حضور در مسترالمپیا و رسیدن به این جایگاه باورنکردنی است. رونی کلمن برای رسیدن به این جایگاه سال‌ها شکست خورد. فلیکس ویلر و کوین لورون رویایی نتوانستند به ساندو برسند. سهم شان ری بهتر از نایب قهرمانی نبود. مرحوم ناصر السنباطی با آن عضلات عجیبش هیچگاه در جایگاه اول نایستاد و امروز هادی چوپان بزرگ، موفق شده شماره یک جهان شود.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
از گچبری تا قهرمانی
هادی چوپان بزرگ نبود اما بزرگ شد. زندگی سخت و روزهای دشوار. کارگری و گچبری. او تعریف می‌کرد: «قهرمان جهان بودم ولی همچنان کارگری می‌کردم. یادم هست تا ساعت ۷ شب سر ساختمان بودم و بعد می‌رفتم باشگاه. حتی ماشین نداشتم و مجبور بودم با اتوبوس برای حضور در مسابقات به تهران بیایم. بعدها که ماشین خریدم مجبور شدم به خاطر هزینه‌ها آن را بفروشم. روزهای سختی دیدم.» بروسلی و آرنولد عامل حضور هادی در این رشته بودند. خودش تعریف می‌کرد: « از بچگی عاشق فیلم‌های بروسلی و آرنولد بودم و می‌خواستم بدن ورزیده‌ای داشته باشم. عکسی از سه‌سالگی‌ام دارم که در آن فیگور قفسه سینه گرفتم و از کودکی به این ورزش علاقه‌مند بودم.» چوپان ۲۷ مرداد سال ۹۸ در مصاحبه‌ای به خبرنگار جام‌جم گفته بود: « اگر به گذشته برگردم پایم را در باشگاه بدنسازی نمی‌گذارم، زیرا این ورزش به‌عنوان یک ورزش بی‌فرهنگ شناخته می‌شود.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
در مملکت ما این ورزش احترام ورزش‌های دیگر را ندارد چون پایه‌گذاران بدی داشته است. ما از ابتدا قهرمانان بزرگی داشتیم که الان پیشکسوتان اصلی این رشته هستند، اما کسی این افراد نمی‌شناسد چراکه فدراسیون اصلا دلسوز ورزشکاران ما نیست.» چوپان در تمام این سال‌ها یک ورزشکار رک و صریح بود. او بارها و بارها جملاتی گفت که به مذاق مسئولان این رشته خوش نیامد. در نهایت هم، بی هیچ حمایتی از سوی ایران، هادی توانست به بزرگترین افتخار ممکن یک ورزشکار در چنین سطحی دست پیدا کند.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
هانی رامبد، بهترین مربی ایرانی دنیا، ترکاند
هانی رامبد، مربی ایرانی‌الاصل که بهترین مربی دنیا نامیده می‌شود، در مسابقات مستر المپیا شاهکار کرد. تمام شاگردان او مقام‌های قهرمانی را درو کردند. او که در گذشته مربی چهره‌های بزرگی چون فیل هیث و جی کاتلر و از قهرمانان بنام مسترالمپیا بود، امسال سه شاگرد یعنی هادی چوپان، درک لانسفورد و کریس بامستد را در مسابقات داشت. چوپان که قهرمان شد. لانسفورد در جایگاه دوم جهان قرار گرفت. بامستد هم در رشته فیزیک کلاسیک ساندو گرفت. افتخارات هانی رامبد به عنوان مربی در این عرصه دست‌نیافتنی است.
چوپان ۴۰۰ هزار دلار برد
با قهرمانی گرگ پارسی در مسترالمپیا حالا خیلی‌ها می‌پرسند او برنده چه جایزه‌ای شده است؟ اکثر ورزشکارانی که مجوز حضور در مسابقات را می‌گیرند، صاحب پاداش می‌شوند ولی قاعدتا نفرات برگزیده درآمد کلان‌تری خواهند داشت.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد
درآمد ۵ نفر اول مسابقات
۴۰۰ هزاردلار هادی چوپان
۱۵۰هزار دلار درک لانسفورد
۱۰۰هزار دلار نیک والکر
۴۰ هزار دلار براندون کوری
۳۰ هزار دلار بیگ رمی
هادی چوپان مدالش را تقدیم زنان ایران کرد
هادی چوپان قهرمان پرآوازه پرورش اندام ایران پس از کسب عنوان قهرمانی رقابت های معتبر مسترالمپیا در آمریکا، گفت: هدفم این است که باز هم این عنوان را به عشق مردم ایران تکرار کنم. امیدوارم این قهرمانی مقداری از غم های مردم ایران را کم کند و توانسته باشم نماینده و سرباز خوبی برای ایران باشم.
قهرمان مسترالمپیای ۲۰۲۲ افزود: این مدال را به بانوان شریف ایران و مردم ایران که در هر کجای دنیا هستند، تقدیم می‌کنم. امیدوارم شادی مهمان خانه همه باشد، نژادپرستی در بین ما نباشد، همه از هر کشوری که هستیم با هم دوست باشیم و به یکدیگر افتخار کنیم.
کارگر و گچ‌بری که جانشین بر حق آرنولد شد

بازگرداندن خانواده علی دایی برای حواس‌پرتی مردم بود

بازگرداندن خانواده علی دایی برای حواس‌پرتی مردم بود
روزنامه اعتماد در گزارشی که راجع به علی دایی کار کرده به یک نکته قابل توجه اشاره داشته، این که برخی کاربران چنین اقدامی را باور نکرده‌اند و این اقدام را در جهت حواس‌پرتی مردم دانسته‌اند، البته قیاس دایی و ریگی هم نکته دردناکی‌ست که در گزارش اعتماد به آن اشاره شده.
برترین‌ها: روزنامه اعتماد در گزارشی که راجع به علی دایی کار کرده به یک نکته قابل توجه اشاره داشته، این که برخی کاربران چنین اقدامی را باور نکرده‌اند و این اقدام را در جهت حواس‌پرتی مردم دانسته‌اند، البته قیاس دایی و ریگی هم نکته دردناکی‌ست که در گزارش اعتماد به آن اشاره شده:
در همین رابطه لینک زیر را بخوانید:
روایت متفاوت تسنیم از ممنوع‌الخروجی همسر دایی
بازگرداندن خانواده علی دایی برای حواس‌پرتی مردم بود
حالا نه فقط رسانه‌های داخلی و فارسی زبان خارج از کشور که همه دنیا در حال صحبت پیرامون اتفاقی هستند که برای خانواده علی دایی در پرواز به سمت دوبی رخ داد. بیشتر چهره‌های سرشناس دنیای فوتبال و رسانه با ابراز تعجب از وقوع چنین رخدادی سوال کردند: what؟
گری لینه‌کر ستاره سابق فوتبال انگلیس و یکی از مشهورترین مجریان ورزشی در توییتر با بازنشر توییتی در مورد اتفاقی که برای دایی رخ داده بود با تعجب نوشت: what؟؟؟
امیررضا خادم قهرمان سابق کشتی جهان با مقایسه به زمین نشاندن هواپیمای عبدالمالک ریگی با اتفاقی که برای خانواده دایی رخ داده در اینستاگرام نوشت: «آخرین باری که در ایران چنین اتفاقی روی داد مربوط به عملیات دستگیری یک جانی خطرناک به نام عبدالمالک ریگی بود.»
بازگرداندن خانواده علی دایی برای حواس‌پرتی مردم بود
نیویورک‌تایمز در گزارشی نوشت: «ستاره فوتبال می‌گوید از خروج خانواده‌اش به دلیل حمایت از اعتراضات جلوگیری شده است.» بلومبرگ هم نوشت: «مقامات ایرانی روز دوشنبه دستور فرود یک پرواز به مقصد دوبی و خارج کردن اعضای خانواده یکی از نمادهای مشهور فوتبال ایران از هواپیما را صادر کردند و آنها را به شرکت در تظاهرات ضد دولتی محکوم کردند.»
خبر مربوط به نشاندن هواپیمای حامل خانواده دایی آنقدر بزرگ و دور از ذهن بود که برخی طرفداران تئوری توطئه مدعی شدند این اقدام عمدا انجام شده تا نقش ضدخبر را بازی کند. کاربران نوشتند این ماجرا اصلا با عقل جور درنمی‌آید. یکی از کاربران نوشت: «یعنی واقعا نهادهایی مثل شورای عالی امنیت ملی و سازمان هواپیمایی و چند تا ارگان دیگر درگیر شدند تا زن و بچه دایی را از هواپیما بیرون بیاورند؟»
برخی کاربران دیگر هم این پرسش را مطرح کردند که فشارها روی علی دایی قرار است تا کجا ادامه پیدا کند؟ آیا قرار است با این کارها او تصمیم به ترک ایران بگیرد و بشود یک سلبریتی خارج‌نشین یا در ایران بماند و اقدامی رادیکال و غیرقابل بازگشت انجام دهد؟ آیا قرار است همه اینها در نهایت به بازداشت و دستگیری او منجر شود یا می‌خواهند کاری کنند دایی از مواضعش عقب‌نشینی کند و بشود سلبریتی مورد قبول مقامات؟ این دسته از کاربران با تاکید روی اینکه مورد چهارم هرگز اتفاق نمی‌افتد نوشتند هرکدام از سه مورد دیگر از جمله مهاجرت دایی یا اقدام رادیکال یا دستگیری احتمالی او یک شکست بزرگ برای نهادهای تصمیم‌گیرنده به حساب می‌آید.
این بخش از گزارش روزنامه شرق که به «احتمال اتفاق بدتر» اشاره می‌کند هم خواندنی‌ست: علی دایی از زمان مرگ مهسا امینی و مرگ دانش‌آموز اردبیلی و در کنارش حمایت از اعتراضات بیشتر مورد توجه قرار گرفته و چندباری بابت فعالیت در فضای مجازی مورد انتقاد تند از سوی رسانه‌های طیف اصولگرا قرار گرفته است. موردی که هم‌زمانی‌اش با شایعاتی مربوط به اینکه دایی قرار است دوباره سرمربی تیم ملی ایران شود، یک دوگانگی عجیب و غریب را شکل داده است. به هر حال، این ساعات همسر و دختر علی دایی در تهران کنارش هستند و او خوشحال است که اتفاق بدتری نیفتاده است. این موردی است که خودش به صراحت به آن اشاره می‌کند: «خدا را شکر می‌کنم که در سلامت هستند و در تندرستی کامل در کنارم نشسته‌اند. می‌توانست اتفاقات بدتری رقم بخورد. خداوند را شاکرم».
موضع روزنامه «همشهری» اما طور دیگری‌ست، بخشی از یادداشت دانیال معمار را در ادامه میخوانید: آقای دایی! شما حتما باهوش هستید، حتما استعداد دارید، اما حتما باید یادتان باشد که کجا تحصیل‌ کرده‌اید. شما در معتبرترین دانشگاه این مملکت با بودجه عمومی درس خواندید؛ با پول همین مردم کشوری که امروز مثل آب خوردن منکر تأثیرشان در پیشرفت و رشدتان هستید. چطور با وجدان‌تان کنار آمدید تا به این مردم پشت کنید و با فراخوان‌هایی همراه شوید که امنیت همین مردم را نشانه گرفته است؟ چطور به فراخوان اعتصاب کسانی لبیک گفتید که خواستار افزایش تحریم علیه مردم ایران هستند؟ چطور با افرادی هم‌صدا شدید که پا را از تحریم فراتر گذاشته‌اند و خواهان حمله نظامی به این سرزمین هستند؟ امیدوارم پاسخی به این سؤال‌ها، حداقل برای خودتان داشته‌ باشید.

او قد بلندترین ایرانی در سپیدی کائنات است

او قد بلندترین ایرانی در سپیدی کائنات است
رفتارهای اخیر تلویزیون که این روزها دوباره بحث «ملی» و «میلی»بودنش در فضای مجازی داغ شده، باعث به وجود آمدن کدورت‌های جدیدی شده است.
برترین‌ها: رفتارهای اخیر تلویزیون که این روزها دوباره بحث «ملی» و «میلی»بودنش در فضای مجازی داغ شده، باعث به وجود آمدن کدورت‌های جدیدی شده است. این بخش از کدورت‌ها مربوط به اظهارنظرات مجریان یا کارشناسانی است که در برنامه‌های مختلف حاضر می‌شوند و با چهره‌های محبوب مردمی شوخی‌های نابجایی می‌کنند که هوادارانِ آنها را آزار می‌دهد.
در تازه‌ترین اتفاق رخ‌داده، آن هم در فاصله زمانی بسیار اندک، یحیی گل‌محمدی، سرمربی پرسپولیس و علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، مورد هدف قرار گرفته‌اند. ماجرای اولی مربوط به یکی از برنامه‌های شبکه ۵ است که برای شب یلدا تدارک دیده شود. در آن برنامه، یکی از حضار، در برنامه اسم-فامیل برای اشیا با حرف «ی» از کلمه «یحیی پلاستیکی» استفاده کرد تا حسابی خبرساز شود. بسیاری این صحبت‌های او را پای بی‌احترامی و تمسخر سرمربی پرسپولیس گذاشتند و تبعات آن توهین آشکار در شرایطی هنوز ادامه دارد که روز گذشته مجری برنامه شبکه افق اظهارات جنجالی‌تری درباره علی دایی، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران، به زبان آورد. او در جملاتی عجیب و تمسخرآمیز درباره علی دایی گفت: «ایشان قهرمان محسوب نمی‌شود. خدا به ایشان قد بلندی داده و هرکسی سانتری می‌کشید، توپ به سر او برخورد می‌کرد و وارد دروازه می‌شد... . این افراد قهرمانان ما نیستند! قوه قضائیه و نهادهای امنیتی این افراد را ممنوع‌الخروج نکنند تا اینها بروند و کشور کمی تطهیر شود».

https://static4.bartarinha.ir/servev2/XO2GtvVTVyID/Bumv1zAHak0,/video_2023-01-03_13-34-29.mp4

فارغ از درنظر‌گرفتن توهینی که به علی دایی در این برنامه شده، نادیده‌گرفتن گل‌های ملی علی دایی که با اختلاف سرشناس‌ترین چهره فوتبال ایران در دنیاست، به دور از انصاف است. کارشناسی که با تمسخر چنین جملاتی را به زبان آورده، قاعدتا خودش را به فراموشی زده و زمانی را که علی دایی با طحال پاره و سر شکسته برای تیم ملی ایران افتخارآفرینی کرده، از یاد برده است. از این موارد گذشته به نظر می‌رسد که تلویزیون این روزها چهره‌های مردمی‌ را زیر ذره‌بین گرفته که در اعتراضات اخیر از معترضان حمایت کرده‌اند. جالب است که با وجود نگاه منفی که نسبت به چنین رویه‌ای در بین کاربران فضای مجازی شکل گرفته، مسئولان تلویزیون ظاهرا قصدی برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی ندارند.
او قد بلندترین ایرانی در سپیدی کائنات است
رسول اسدزاده نیز درباره اظهارنظر این کارشناس نوشت: پاس گل به عزیزی در برابر استرالیا، پاس گل به مهدوی‌کیا در بازی با آمریکا، گل بارانِ کره جنوبی، علی دایی چهار گل می‌زند یکی از دیگری شاهکار‌تر، ضربه سرِ شیرجه‌ای و خطرناک به کویت که کم مانده بود گردن علی دایی بشکند، گل به عربستان در ریاض، علی دایی بر فراز تمام بازیکنان زمین پرواز می‌کند، ضربه سر استثنایی به گوشه دروازه محمد الدعایه، گل به آث میلان در پیراهن هرتابرلین، اولین بازیکن ایرانی که در لیگ قهرمانان اروپا گل می‌زند، گل به چلسی، گل دوم به چلسی، علی دایی ستاره زمین شده، فینال مشهور بایرن مونیخ با منچسترِ آلکس فرگوسن، اوتمار هیتسفیلد کارستن یانکر را به علی دایی ترجیح داده، بایرن می‌بازد ولی علی دایی اولین بازیکن آسیایی در فینال لیگ قهرمانان اروپا است، مدال نقره را می‌گیرد ما در پوست خودمان نمی‌گنجیم. کمی دورتر، بازیِ نحس در برابر بحرین در هیروشیمای ژاپن و ضربه وحشتناک دروازه‌بان بحرینی به شکم علی ما، مشهور است فرانتس بکن بائور یک بازی را با کتف شکسته به پایان رساند و ما سالها بعد فهمیدیم علی ما بازی را با طحالِ پاره به پایان رسانده بود، خم به ابرو نیاورده بود مردِ میدان... این‌ها یک بخش کوچک از کُلاژ خاطراتی است که چند نسل از این کشور با علی دایی دارند. علی دایی است دیگر، نه کلمه‌ای به بزرگی او اضافه می‌کند نه از آن کم .آدم نمی‌تواند چیزی نگوید. دایی را ما دوست داریم، خیلی هم دوست داریم، از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها تا کم سن و سال‌ها علی دایی را دوست داریم، خیلی زیاد هم دوست داریم. وقتی برای زلزله در کرمانشاه آستین بالا زد، وقتی گاه و بی‌گاه زندانی آزاد می‌کند، او پشت مردم مثل صخره ایستاد، مناعت طبع بلندش از قامتش هم پیشی گرفت.
او قد بلندترین ایرانی در سپیدی کائنات است
می‌داند دارد به کسی توهین می‌کند که ده‌ها میلیون نفر دوستش دارند، خیلی‌ هم دوستش دارند. لبخند زورکی به کلامش اضافه می‌کند و همین یعنی خودش می‌داند سرو قامتِ فوتبال ایران بیدی نیست که با بادهای موسمیِ کوتاه بلرزد...
مهدی تدینی هم در یادداشتی در اینستاگرام خود نوشت: اگر گذشتۀ دهه‌پنجاهی‌ها و دهه‌شصتی‌ها را شخم بزنیم، بعید می‌دانم جز بردهای تیم ملی فوتبال لحظه‌های خوش دیگری در جوانی و نوجوانی‌شان پیدا کنیم. شادی آن زمان هم نایاب بود. رفته‌رفته یکی از کشفیات جامعۀ جوان برای لمس زندگی و دور شدن از فضاهای غمبار، فوتبال بود. دهۀ هفتاد به دهۀ احیای فوتبال تبدیل شد از میانۀ دهۀ هفتاد جوان غیرتمندی در نوک حملۀ تیم ایران بود که زمین برایش مثل میدان جنگ بود؛ جنون داشت؛ واقعاً جنون داشت؛ جنون گل زدن. همه رفته‌رفته نامش را شناختند؛ حتی پیرزن‌ها. او یک‌تنه می‌خواست همۀ تروماهای دهۀ شصت را درمان کند. جامعه با گل‌های او شادی می‌کرد و روان‌زخم‌هایش را برون‌ریزی می‌کرد. او هم کم نمی‌گذاشت. با سر شکسته، با طحال پاره... اهل اردبیل و نمی‌توانستی ربطی میان این‌همه غیرت و ترک بودنش پیدا نکنی. خیلی زود آبروی ایران شد. حالا برای خیلی‌ها در دنیا نام «علی دایی» برایشان تداعی‌کنندۀ ایران بود ــ نه آن چیزها که در اخبار سیاسی شنیده بودند.
او قد بلندترین ایرانی در سپیدی کائنات است
علی دایی بالا رفت و ما را هم با خودش بالا برد. برای ما پرستیژ می‌آورد ــ خودش هم دائم خوش‌تیپ‌تر می‌شد؛ از حجم سبیل و پشت‌مویش می‌کاست و هر چه می‌گذشت بیشتر حس جنتلمن بودن به بیننده القا می‌کرد. چیزهایی داشت که از بقیۀ فوتبالیست‌ها متمایزش می‌کرد. اما بزرگ‌ترین دارایی‌اش «شخصیت»اش بود و در شخصیتش «سختکوشی» بزرگ‌ترین فضیلتش بود. بعید می‌دانم از اهل فن کسی بگوید علی دایی «استعداد ویژه‌ای» داشت. علی دایی احتمالاً از آن دست نوجوان‌ها بود که مربیانش فکر می‌کردند کلاً استعداد فوتبال ندارد. بزرگی دایی هم همینجاست. او به هر چه رسید با شور و سختکوشی رسید. او کورۀ استعداد نبود، اما آتشفشان شور و سختکوشی بود. هیچ چیز در زندگی‌اش تصادفی رقم نخورد. به هر چه رسید ــ که به همه‌چیز هم رسید ــ با شایستگی بود.
در اواخر فوتبالش اشتباهاتی داشت. حق داشت. مهار آن جنون سخت بود. فکر اینکه باید از این جنون دست کشد، مضطربش می‌کرد. اما هر چه از دوران قهرمانی فاصله گرفت، رفتارش پهلوانانه شد. هر جا مردم زخمی می‌خوردند، او پا در رکاب حاضر به کمک بود. طبیعی است این‌همه مردم‌دوستی و میهن‌دوستی بی‌پاسخ نمی‌ماند. این عشق و احترام مردم به او ریشه‌های عمیقی دارد. کسانی که این روزها به او توهین می‌کنند، بر تنۀ درختی تناور خش می‌اندازند. به درخت آسیبی نمی‌رسد، فقط جای بازی بچگانه‌شان روی تنۀ درخت می‌ماند تا حتی آیندگان ملامتشان کنند.

ایرانی‌ها به خاطرِ این ۳ نفر صدای تلویزیون‌ را قطع می‌کنند

ایرانی‌ها به خاطرِ این ۳ نفر صدای تلویزیون‌ را قطع می‌کنند
قرار است بازی‌های تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را ۳ گزارشگر مختلف گزارش کنند.
برترین‌ها: قرار است بازی‌های تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را ۳ گزارشگر مختلف گزارش کنند. آنطور که شنیدیم در ابتدا قرار بود ، محمد حسین میثاقی برای تهیه گزارش و همچنین مصاحبه با افراد مختلف راهی قطر شود و در استودیویی که شبکه ۳ در دوحه تدارک دیده مستقر شود. بعد از چند روز اما سیاست‌های برنامه تغییر کرد و میثاقی مجری ثابت استودیوی تهران خواهد بود. همچنین قرار است محمد رضا احمدی هم در روزهایی که در تهران حضور دارد، کنار میثاقی کار اجرا را برعهده داشته باشد و دوباره شاهد این زوج در ویژه برنامه جام جهانی باشیم. احمدی چون وظیفه گزارش بعضی از بازی‌ها را هم عهده دار است ، با توجه به داشتن باکس گزارش در استادیم‌های محل برگزاری رقابت‌ها راهی قطر خواهد شد تا چند دیدار جام جهانی از جمله یکی از بازی‌های تیم ملی را از دوحه گزارش کند.
ایرانی‌ها به خاطرِ این 3 نفر صدای تلویزیون‌ را قطع می‌کنند
شنیده‌های ما حاکی از آن است که محمدرضا احمدی دیدار حساس ایران و انگلیس را از دوحه گزارش خواهد کرد. جواد خیابانی گزارشگر دیدار فوق العاده حساس ایران و آمریکا خواهد بود و از بین پیمان یوسفی و فرشاد محمدی مرام یکی بازی ایران و ولز را گزارش خواهد کرد. محمدی مرام گزارشگر جوان صدا و سیما که بسیار هم خوب گزارش می‌کند و قطعا خیلی از بازی‌های حساس جام جهانی را با صدای او خواهید شنید، تا به حال هیچ کدام از دیدارهای داخلی و یا بازی‌های تیم ملی را گزارش نکرده و به همین دلیل شانس پیمان یوسفی برای گزارش دیدار ایران و ولز بیشتر از او خواهد بود. در ادامه مطلب درباره تحلیل نحوه اجرای این سه گزارشگر همراه ما باشید
محمدرضا احمدی
آن اوایل که محمدرضا احمدی آمده بود، هنوز عادل فردوسی‌پور در صداوسیما بود و حتی مزدک میرزایی هم بود، حالا یکی خانه‌نشین شده و جایش را محمدرضا میثاقی گرفته و دیگری هم ساکن لندن است. درباره احمدی که شاید باید این طور نگاه کرد که این همه حضور او در هر شرایط حساس کنونی از شان و جایگاه او کم کرده، او حتی به مرور آن هوش لحظه‌ای و هیجانی که داشت را از دست داده. رفوی دائمی لحظات سخت جمع کردن برنامه روی آنتن زنده، او را در موقعیتی قرار داده که خداوند نصیب هیچ بنی‌بشری نکند.
ایرانی‌ها به خاطرِ این 3 نفر صدای تلویزیون‌ را قطع می‌کنند
از احمدی در این شرایطی که در آن قرار گرفته هیچ چیزی که فردیتش را حفظ کند، نمانده و مخاطب نمی‌تواند با آدمی که تحت کارگردانی است ارتباط خاصی برقرار کند. او البته در تمام هفته های سرد و بی‌روح و بی‌تماشاچی لیگ برتر فوتبال هم دائما روی آنتن آمده. در شب‌های بی کارشناس هم بازی را مرور کرده، هم یک سری کلیشه‌های مجری‌های ورزشی را بیان کرده. چیزهایی که احتمالا با «میوت» مخاطب همراه شده. احمدی احتمالا در ناباورترین روزهایش نباید توقع داشته باشد کسی باورش کند. حضور او لزوما نتوانسته منجر به موفقیتش شود، چون این حضور خودِ او نیست، این مانکنی از اوست. گزارشگر خوبِ تلویزیون ملی و عزیز، به عمق صفات این سطور رجوع کنید لطفا.
جواد خیابانی
ایرانی‌ها به خاطرِ این 3 نفر صدای تلویزیون‌ را قطع می‌کنند
درباره خیابانی هم که حرف‌های تکراری او، توضیح واضحات، اطناب، حرف‌های عجیب و گزافه‌گویی در بین گزارش او را تبدیل به یک میم و ترول در فضای مجازی فارسی کرده است. مثلا در میانه بازی بازیکنی بطری آب را غرغره می‌کند و تُف می‌کند روی چمن جواد آن صحنه را هم گزاش می ‌کند، در استادیوم دوربین روی تصاویر بزرگ شخصیت‌های سیاسی است جواد توضیح می‌دهد دوربین تصویر چه کسی را نشان می‌دهد انگار بیننده از نظر او دچار اختلال عقل یا کوری است. بازیکن خودش را می‌خارانَد جواد صحنه خاراندن سر را هم گزارش می‌کند. البته که این کارهای تمام نشدنی، خراش روی اعصاب مردم است، لابد خیابانی می‌داند و کسی به او گفته ولی او کوتاه نمی‌آید. تحمل کردن جواد مخصوصا برای کسانی که فوتبال تنها برنامه‌ای است که از صدا و سیما نگاه می‌کنند واقعا سخت است.
پیمان یوسفی
ایرانی‌ها به خاطرِ این 3 نفر صدای تلویزیون‌ را قطع می‌کنند
پیمان یوسفی هم که سال‌هاست در همین نقطه است، یک آدم عادی، یک گزارشگر معمولی، او به این «عادی» و «معمولی» بودن خیلی عادت دارد. ایراد کارش هم همین‌جاست که هیچ‌وقت نخواسته چیزی بیشتر از این باشد ، او در واقع تجسم همان لحن گزارشگری‌اش است، بدون هیچ فراز و فرود خاصی ، بعضا با نت‌های بالای بی‌موقع! چیز خاصی به مخاطبش اضافه نمی‌کند و بعضا با ملغمه در کلام، سوژه طنازی‌های کاربران شبکه های اجتماعی می‌شود . «علی ای حال» «کما فی السابق» و البته «به ضرس قاطع» . این هم وضعیت آخرین گزارشگر ارسالی صداوسیما به قطر است. میوت شاید تنها راه باشد واقعا.

علی دایی می‌خواهد مهاجرت کند؟

علی دایی می‌خواهد مهاجرت کند؟
هنوز چند روزی به شروع جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و اولین بازی تیم ملی ایران در جام جهانی باقی مانده؛ ولی شرایط به گونه‌ای است که رنگ و بوی جام جهانی جایش را به انتقاد از تعدادی از بازیکنان و مسئولان داده و کمتر اتفاق فوتبالی، دست‌کم در فضای مجازی، توانسته مورد بحث قرار بگیرد.
روزنامه شرق: هنوز چند روزی به شروع جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و اولین بازی تیم ملی ایران در جام جهانی باقی مانده؛ ولی شرایط به گونه‌ای است که رنگ و بوی جام جهانی جایش را به انتقاد از تعدادی از بازیکنان و مسئولان داده و کمتر اتفاق فوتبالی، دست‌کم در فضای مجازی، توانسته مورد بحث قرار بگیرد. ورزشکاران ایرانی از یک سو و بازیکنان کنونی و قدیمی فوتبال ایران در سوی دیگر، از شروع اتفاقات اخیر که بعد از مرگ مهسا امینی رقم خورد، در کانون توجه قرار گرفته‌اند و کار را برای مسئولان در مواجهه با این قشر که هواداران زیادی دارند تا حدودی پیچیده کرده است. گو اینکه در‌این‌بین، اتخاذ تصمیماتی بعضا نسنجیده هم به آشفتگی شرایط ورزشکاران منجر شده است. یکی از این اقدامات، ضبط چندروزه پاسپورت علی دایی، اسطوره فوتبال ایران در فرودگاه امام خمینی بود. او که بعد از مرگ مهسا امینی دو پست در اینستاگرام منتشر کرده بود، بعد از ورود به ایران در سفری که به استانبول داشت، غافلگیر و پاسپورتش ضبط شد. علی دایی، چند روزی سکوت کرد و بعد در گفت‌وگویی، از رفتاری که با او در فرودگاه آن‌هم پیش چشم اعضای خانواده‌اش شده بود، انتقاد کرد. این تصمیم بحث‌برانگیز به‌سرعت در فضای رسانه‌ای داخل و خارج از ایران منتشر شد و نگاه‌ها به عملکرد مسئولان با تعدادی از چهره‌های شاخص ورزش ایران را انتقادی کرد. در واقع اگر تا آن زمان، خبر چنین برخوردهایی که با تعدادی از ورزشکاران شده بود، چندان بعد بین‌المللی به خود نگرفته بود، با رفتن سراغ علی دایی که یقینا مطرح‌ترین فوتبالیست تاریخ فوتبال ایران است، این رویه در رسانه‌های مختلف جهان بازتاب داده شد.
علی دایی می‌خواهد مهاجرت کند؟
ماحصل همان اتفاق به‌علاوه یکی، دو موضوع پرسش‌برانگیز دیگر در کنار چند استوری متفاوت از علی دایی، باعث رواج‌پیداکردن شایعاتی نادرست درباره این چهره شناخته‌شده شد. از ‌جمله اینکه علی دایی بازداشت شده یا اینکه قرار است در تجمعات مختلف شرکت کند. مسئولان امر در این زمینه به‌سرعت درصدد جبران برآمده و با اعلام اینکه در رفتار با چهره‌هایی مانند علی دایی باید سنجیده‌تر عمل می‌شد، پاسپورت ضبط‌شده کاپیتان و سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران را به او برگرداندند. ضبط پاسپورت افراد مشهور ایرانی که در اتفاقات اخیر، از اعتراضات حمایت کرده بودند، فضایی را تداعی کرد که گویی عده‌ای از مسئولان، از خروج این چهره‌ها و رفتنشان به کشوری دیگر به مقصد پناهندگی یا مهاجرت نگران هستند. ضمن اینکه این موضوع خط‌ونشانی هم برای همین افراد بود که باید بابت فعالیت‌شان در فضای مجازی بازخواست شوند. بازداشت حسین ماهینی و البته بازخواست هفت نفر از بازیکنان و مربیان پرسپولیس به دلیل فعالیت در فضای مجازی، گواه چنین موضوعی است. باوجود‌این، مسئله اینجاست که اگر چهره‌ای مثل علی دایی می‌خواست از ایران مهاجرت کند، آیا زمینه را مهیا نمی‌دید؟ او گرین‌کارت آمریکا را در اختیار دارد و با توجه به فکت چهره قهرمان، می‌توانست و می‌تواند راحت به هر کشور دیگری که می‌خواهد مهاجرت کند. قبل از به‌وجود‌آمدن چنین شرایطی، علی دایی به قدر کافی مورد بی‌مهری قرار گرفته و حتی کار به جایی رسید که به طور متناوب عنوان می‌شد او قرار است ایران را به مقصد کشوری دیگر ترک کند.
علی دایی می‌خواهد مهاجرت کند؟
داستان ممنوع‌الکاری او در فوتبال ایران هنوز حل‌وفصل نشده و در اتفاقات اخیر، بحث ممنوع‌الخروجی او، چند روزی مطرح شد. با این حال علی دایی، تا به حال، چندین بار از این گفته که قصد مهاجرت از کشور را ندارد. او آخرین بار اسفند 1400 خیلی شفاف در این زمینه حرف زد و گفت: «من به خیلی کشور‌ها رفته‌ام. آن ارزشی که صحبتش را کردید، اگر کاری داشته‌ام، ظرف مدت ۳۰ دقیقه انجام داده‌اند، در کشور خودم باید ۱۰ بار مراجعه کنم و انجام آن سه تا چهار ماه زمان ببرد تا آن کار به نتیجه و انجام برسد. با تمام این احوال ایران وطن من است. شاید بعضی‌ها تحت شرایطی تصمیم دیگری بگیرند؛ اما وطن برای من حکم ناموس و پدر و مادر را دارد. من نمی‌توانم پشتم را به ناموسم و به پدر و مادرم کنم. من عاشق این مملکت هستم. می‌خواهم تا آخرین روز عمرم در کشور خودم زندگی کنم. هر کاری که می‌توانم به‌عنوان یک انسان برای هم‌نوع خودم انجام بدهم، در کشور خودم و برای مردم خودم در وهله اول انجام بدهم». بدیهی است که ضبط پاسپورت چهره‌ای بین‌المللی که همواره در مراسم‌های معتبر فیفا و ای‌اف‌سی به‌عنوان نماینده ایران حضور داشته و پرچم ایران را در این زمینه‌ها بالا نگه داشته، از آن دست موضوعات نسنجیده‌ای بود که انتقادات از مسئولان ذی‌ربط را بیشتر کرد. البته پاسپورت دایی به او برگردانده شد و او فرصت داشت تا به‌راحتی به فعالیت‌های برون‌مرزی‌اش که یکی از آنها شرکت در مراسم‌های مرتبط به دنیای فوتبال است، برسد. نمونه تازه‌اش دعوت‌شدن او همراه خانواده، یعنی همسر و دخترانش، به جام جهانی قطر است. دعوتی که اگر در شرایطی دیگر رخ می‌داد، مثل سایر مراسم‌ها با پاسخ مثبت علی دایی روبه‌رو می‌شد؛ ولی او این بار، در تصمیمی خبرساز اعلام کرد که قصد رفتن از کشور را ندارد و می‌خواهد همین‌جا کنار مردم بماند.
علی دایی می‌خواهد مهاجرت کند؟
علی دایی با انتشار همین خبر در پست اینستاگرامی‌اش نوشت: «با درود به هم‌وطنان عزیز و بزرگوارم. در این روزها که حال دل اکثر ما خوب نیست، به دعوت رسمی فیفا و فدراسیون فوتبال قطر برای حضور در جام جهانی به همراه همسر و دخترانم جواب منفی دادم که کنار شما در میهنم باشم و همدردی خود را با تمام خانواده‌هایی که عزیزان خود را در این روز‌ها از دست داده‌اند، اعلام کنم. به امید روزهای روشن برای ایران و ایرانی». مشابه با رفتاری را که علی دایی انجام داده است، جواد نکونام، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران انجام داده است. او هم روز گذشته با انتشار خبری از این گفت که به قطر دعوت شده؛ ولی ترجیح می‌دهد در چنین شرایطی به جام جهانی نرود و به فکر مردم است. رفتار اخیر علی دایی با استقبال گسترده‌ای در فضای مجازی روبه‌رو شده و افراد زیادی از اینکه او ترجیح داده بر موضع خود ثابت‌قدم بماند، تشکر کرده‌اند. این موضوع در شرایطی رقم خورده که هم‌زمان، انتقادها از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران که به دیدار رئیس‌جمهور رفته‌اند، ادامه دارد. بازیکنان ایران، پیش از سفر به قطر، به دیدار ابراهیم رئیسی رفتند و عکس‌های منتشر‌شده از تعدادی از این بازیکنان به‌ویژه روزبه چشمی و علیرضا بیرانوند مورد انتقاد قرار گرفته است. در کنار این انتقادات ولی عده‌ای هم از زاویه‌ای دیگر به دیدار بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران با ابراهیم رئیسی نگاه کرده و از آن به‌عنوان فرصتی یاد کرده‌اند که بازیکنان بتوانند به طور صریح انتقادات‌شان از شرایط اخیر را مطرح کنند. موضوعی که مشخصا رخ نداد؛ چون در ویدئوهای منتشرشده از این دیدار، بازیکنان تیم ملی فوتبال که در این جلسه حضور داشتند فقط به مطرح‌کردن موضوعات فوتبالی بسنده کردند. این مورد باعث شد حتی یحیی گل‌محمدی، سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس هم به صف منتقدان بپیوندد و با انتقاد از بازیکنان تیم ملی بگوید که نمره معرفت آنها صفر شده است.

همه برای یک نفر؛ به جز مهدی ترابی!

همه برای یک نفر؛ به جز مهدی ترابی!
اتفاقات شب گذشته دیدار پرسپولیس - تراکتور سوژه شماره امروز روزنامه شرق شده.
روزنامه شرق: «حال دل‌مان خوب نیست؛ در این روزهای تلخ که همه مردم ناراحت هستند صحبت درباره فوتبال هیچ فایده‌ای ندارد. زمانی که حال دلت خوب باشد، فوتبال و بازی می‌چسبد؛ اما در این شرایط نمی‌توانم درباره مسابقه صحبت کنم؛ هم بازی بدون تماشاگر است و هم در هر صورت در روزهایی هستیم که اکثریت مردم با توجه به اتفاقاتی که افتاده ناراحت هستند».
همه برای یک نفر؛ به جز مهدی ترابی!
اینها را یحیی گل‌محمدی سرمربی پرسپولیس 24 ساعت قبل از دیدار تیمش با تراکتور در هفته هفتم لیگ برتر در کنفرانس خبری مطرح کرد. مشخص است که اتفاقات رخ‌داده در یکی، دو هفته اخیر در ایران کام بسیاری از‌جمله چهره‌های مطرح فوتبال ایران را تلخ کرده است. در کنار این موضوع، بسیاری از مردم هم منتظر واکنش بازیکنان فوتبالی هستند که هم دنبال‌کنندگان زیادی دارند و هم رفتارشان بیش از بقیه زیر ذره‌بین رسانه‌هاست. پرسپولیسی‌ها به غیر از اظهاراتی که یحیی گل‌محمدی در کنفرانس خبری پیش از بازی داشتند، دلیل دیگری هم برای ناراحتی در این روزها دارند؛ حسین ماهینی، کاپیتان سابق همین باشگاه، چند روزی است که بازداشت شده و هنوز ارگان و نهادی درباره دلایل بازداشت این چهره فوتبالی نظری نداده است. فقط خبرگزاری ایرنا او را در تیم اغتشاشگران گنجانده و نوشته که به‌همین‌دلیل بازداشت شده است؛ هم‌زمان پیش از بازی پرسپولیس با تراکتور خبر دیگری هم پرسپولیسی‌ها را شوکه کرد.
همه برای یک نفر؛ به جز مهدی ترابی!
این یکی مربوط به بازداشت حمید علی‌عسگری، دیگر بازیکن قدیمی پرسپولیس است. این خبر را برخلاف خبر نخست که ایرنا منتشر کرده بود، خبرگزاری ایلنا روی خروجی‌اش گذاشت. البته این بار هم دلیلی برای بازداشت علی‌عسگری مطرح نشده تا گمانه‌زنی درباره او هم ادامه داشته باشد. هرچند که یکی، دو منبع هم به صورت تأیید‌نشده‌ای خبر بازداشت علی‌عسگری را تکذیب کردند. به هر حال با جو عجیبی که به راه افتاده، می‌توان حدس زد که اگر چنین بازداشتی صحت داشته باشد، ممکن است این بازیکن قدیمی پرسپولیس هم با اتهامی مشابه با حسین ماهینی روبه‌رو شده باشد. شاید همین یکی، دو خبر برای تکمیل‌کردن حال بد پرسپولیسی‌ها قبل از دیدار با تراکتور کافی بود. حتی کار به جایی رسید که شایعه شد بازیکنان پرسپولیس در اقدامی هماهنگ تصمیم گرفته‌اند به دلیل رفتاری که با حسین ماهینی، کاپیتان سابق این باشگاه، شده قید بازی با تراکتور را بزنند. عصر روز گذشته و پیش از شروع بازی که چند دقیقه‌ای به دلیل ایجاد مشکل در پروژکتورهای ورزشگاه، بازی به تعویق افتاد، این شایعه شدت بیشتری به خود گرفت؛ ولی با رفع مشکل و برگزاری بازی با تأخیر 35 دقیقه‌ای، رفته‌رفته ضرب چنین شایعه‌ای کم‌رمق شد. با این حال، بازی پرسپولیس باز هم موردی بحث‌برانگیز داشت که حسابی فضای مجازی را تحت تأثیر قرار داد.
بسیاری از بازیکنان شاغل در لیگ برتر ایران، برای بازی‌های این هفته، با بستن نوار مشکی‌رنگ به مچ، سعی کردند با مرگ مهسا امینی ابراز همدردی کنند. این مورد در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس که هواداران زیادی دارند، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. استقلالی‌ها در جدال با گل‌گهر همگی، حتی بازیکن خارجی مطرح آنها یعنی کوین یامگا، هم با همین نوارهای مشکی وارد زمین مسابقه شدند. روز گذشته اما این مورد در زمان بازی پرسپولیس خبرساز شد. بسیاری از بازیکنان پرسپولیس و همه بازیکنان ایرانی این باشگاه، زمان شروع بازی، با بستن نوار مشکی‌رنگ به روی مچ‌شان، همدردی خود با مرگ مهسا امینی را نشان دادند؛ ولی این مورد یک استثنا داشت: مهدی ترابی. هافبک خلاق و شماره 9 پرسپولیس برخلاف سایر هم‌تیمی‌هایش تصمیم گرفت در این حرکت گروهی نقشی نداشته باشد.
همه برای یک نفر؛ به جز مهدی ترابی!
او در ابتدا تنها بازیکن ایرانی پرسپولیس بود که رنگی مشکی مبنی بر همدردی با اتفاقات اخیر نداشت و بعدها وحید امیری و مهدی عبدی هم که به‌عنوان یار تعویضی وارد زمین شدند، به ترابی پیوستند. همین موضوع باعث شد تا تصاویر مهدی ترابی به‌سرعت در فضای مجازی منتشر شود و این اقدامش مورد بحث قرار بگیرد. مهدی ترابی از مدت‌ها قبل نشان داده بود که عقاید خاص خودش را دارد و چندان موافق اتفاقات مشابه نیست. حتی چندی پیش که بازیکنان تیم ملی در اقدامی هماهنگ و به نشانه احترام به مرگ مهسا امینی و اتفاقات رخ‌داده در ایران، پروفایل اینستاگرامشان را مشکی کرده بودند، او ابتدا چنین کرد؛ ولی چندی بعد، عنوان شد رنگ مشکی را با عکسی از خودش عوض کرده است. این مورد حتی کار را به جایی رساند که شایعه درگیری لفظی او با سردار آزمون که استوری‌ای حمایتی از اتفاقات اخیر گذاشته بود، به گوش رسید. گو اینکه چنین شایعه‌ای خیلی سریع تکذیب شد و نزدیکان تیم ملی اعلام کردند که چنین موضوعی صحت ندارد.
فارغ از مواردی که روز گذشته درباره مهدی ترابی مطرح شده، قضاوت‌کردن او در چنین موردی هم چندان کار پسندیده‌ای به نظر نمی‌رسد. شاید بسیاری از دست مهدی ترابی و عدم همراهی‌اش در بستن نوار مشکی روی مچ دستش ناراحت باشند؛ ولی رفتار بازیکنان پرسپولیس که به عقیده هم‌تیمی‌شان در این مورد احترام گذاشته و او را مجبور به انجام کاری که اعتقادی به آن ندارد، نکرده‌اند، هم قابل تقدیر است. نباید فراموش کرد که در همین اعتراضات اخیر، موضوع بر سر نپذیرفتن سلیقه و علایق بقیه است. مهدی ترابی به هر دلیلی حاضر به همراهی با هم‌تیمی‌ها نشده است؛ همین مورد می‌تواند تمرین خوبی برای پذیرش عقاید نفرات مختلف در یک جامعه باشد. تمرینی که مرور‌کردنش در سطحی بزرگ‌تر می‌تواند رفته‌رفته بسیاری از مشکلات موجود را برطرف کند.
همه برای یک نفر؛ به جز مهدی ترابی!
مهدی ترابی البته تنها به دلیل نبستن نوار مشکی‌رنگ زیر ذره‌بین نرفت. شب گذشته و در شرایطی که تیم او برای تداوم قدرت‌نمایی در لیگ برتر نیاز به پیروزی مقابل تراکتور داشت، این بازیکن یک پنالتی بادآورده را هم به هدر داد تا حسابی در کانون توجه قرار بگیرد. پرسپولیس که پیش از بازی‌های هفته هفتم با 14 امتیاز و تفاضل گل مثبت 6 صدرنشین لیگ برتر بود، در دیدار برابر تراکتور، در شبی که نمایش بحث‌برانگیزی از لحاظ فنی داشت، با یک گل شکست خورد تا اولین شکست این فصل را تجربه کند. آنها در ورزشگاه آزادی، جایی باختند که معمولا به‌سختی تیمی می‌توانست از پرسپولیس امتیاز بگیرد، چه برسد به اینکه بخواهد این تیم را شکست دهد. به هر روی، با تحمیل اولین باخت به پرسپولیس در لیگ برتر، این تیم فعلا به لطف تفاضل گل بهتر، آن هم فقط یکی، بالاتر از استقلال، رقیب دیرینه که 14 امتیازی است، صدرنشین باقی مانده‌ است. شاگردان یحیی گل‌محمدی در شرایطی دست خالی بازی با تراکتور را ترک کردند که هفته آینده در جدالی سرنوشت‌ساز باید در اصفهان به مصاف سپاهان بروند؛ سپاهانی که قبل از بازی شب گذشته پرسپولیس موفق شد با نتیجه 2 بر یک تیم هوادار را شکست دهد.

درباره خاص‌ترین عکسی که تاکنون از عادل دیده‌ایم

درباره خاص‌ترین عکسی که تاکنون از عادل دیده‌ایم
چند روزی است که دانشجویان دانشگاه شریف نهارها را در حیاط و مقابل سلف می خورند و پس از اتفاقاتی که در سلف این دانشگاه رخ داد، وارد آن نمی شوند.
برترین‌ها: چند روزی است که دانشجویان دانشگاه شریف نهارها را در حیاط و مقابل سلف می خورند و پس از اتفاقاتی که در سلف این دانشگاه رخ داد، وارد آن نمی‌شوند. ظهر روز گذشته عادل فردوسی‌پور مجری محبوب برنامه ۹۰ و گزارشگر فوتبال که استاد دانشگاه شریف هم هست، در جمع دانشجویان این دانشگاه مقابل سلف حاضر شد و با آن‌ها روی زمین نهار خورد که این اقدام او بسیار پربازدید شد و واکنش‌های زیادی در پی داشت.
درباره خاص‌ترین عکسی که تاکنون از عادل دیده‌ایم
امیر جدیدی، دبیر عکس روزنامه هم میهن درباره این عکس نوشت: دیروز عکسی از عادل فردوسی‌پور در حیاط دانشگاه شریف بر سر خوان دانشجو‌ها منتشر شد. توصیه می‌کنم ویدیو را ببینید. ظاهرا عادل می‌خواهد وارد سلف شود که با در بسته روبرو می‌شود. لحظه‌ای که بچه‌ها عادل را به سفره دعوت می‌کنند و او تصمیم می‌گیرد بر سر این سفره بنشیند. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان با دیدن این لحظه مو به تنم راست شد. داستان یک خطی‌اش این است. استادی که از اتفاق چهره مشهور تلویزیون ایران است و دیگر به آن راهی ندارد، دعوت دانشجویانش را لبیک می‌گوید. چند بار فیلم را می‌بینم به لحظه نشستن عادل می‌رسم آنجایی که بچه‌ها انگار موفق شده‌اند حرف‌شان را به کرسی بنشانند و همین که عادل می‌نشیند شروع به دست زدن می‌کنند. درست مثل ذوق لحظه‌ای که جواب بله را از دختر یا پسر مورد علاقه‌ات می‌گیری. آمدن عادل و نشستن‌اش، با هر آمدنی فرق می‌کند. وقتی چنین مهره‌ای به تیم‌ات اضافه می‌شود حریف باید بیشتر حواس‌اش را جمع کند.

https://static4.bartarinha.ir/servev2/YDEYKQBFolIw/Bumv1zAHak0,/1.mp4

می‌دانم از این دعواها در دانشگاه زیاد اتفاق می‌افتد. می‌دانم سخت است بین اعتقاد این همه جوان، آن هم زیر یک سقف تعادل برقرار شود. اما راه ندادن و طرف یک گروه را گرفتن راهش نیست. آقایان آموزش عالی، آقای رسول جلیلی شما اشتباه تلویزیون را تکرار نکنید. نگذارید سرنوشت دانشجو و شریف، این بار سرنوشت تلویزیون و عادل شود. حرف دانشجوهای معترض را بشنوید. در بین شعارهای دیروز شریف دیدم دانشجو‌ها خطاب به رئیس دانشگاه می‌گویند: «جلیلی وا بده/ دانشجو رو راه بده.» این شعار بوی دشمنی که نمی‌دهد هیچ، بلکه بوی حق‌‌طلبی و مظلومیت می‌دهد.
مسعود فروغی، سردبیر روزنامه فرهیختگان اما در واکنشی مخالف نوشت: عادل فردوسی‌پور برنامه‌ساز ورزشی هوشمندی است، او در نود نشان داد رگ خواب مخاطب فوتبال را می‌شناسد. همین الان هم در «فوتبال ۱۲۰» در شبکه ورزش برنامه جذابی می‌سازد. او در زمان اجرا با یک نگاه، نیشخند، کنایه یا اخمی ریز در صورت و لحنی گلایه‌ای میلیون‌ها مخاطب را به وجد می‌آورد. به این می‌گویند هنر. این هوش ذاتی در برنامه‌سازی اما با علایق شخصی او در سیاست عادل را به داستان‌هایی که نباید کشاند. او «نود» را (برنامه تخصصی فوتبال داخلی بود) تبدیل به تریبونی برای علایق سیاسی خودش کرد. میان پاس تهران و نفت تهران که هر دو قدمت طولانی داشتند، با دومی کاری نداشت چون دوستان سیاسی‌اش آن بلا را نازل کردند. با وزیر خارجه بدون هماهنگی مدیران تلویزیون گفتگو کرد چون توپ را در برجام وارد گل کرده بود، کدام گل؟ مهم نیست.
درباره خاص‌ترین عکسی که تاکنون از عادل دیده‌ایم
مطالبه‌اش در سقوط مرگ‌بار پلاسکو با قطاری که از ریل خارج شد تفاوت زمین تا آسمان داشت چون اولی فرصت حمله سیاسی ایجاد کرد ولی دومی نه. خلاصه اینکه عادل فردوسی‌پور برنامه ورزشی را سیاسی اداره می‌کرد و شد آنچه نباید می‌شد. متأسفانه او که استاد شریف است، در زمانی نامناسب در مکانی نامناسب نشست و نشان داد هنوز متوجه نشده «فرزند رسانه» آنقدر که در فوتبال هوشمند است در سیاست نه‌. عادل در فوتبال در تراز بازیکنان مهم تاریخ است و در سیاست مثل کسانی است که با رانت شهرت مقامی کسب می‌کنند، پر اشتباه و مبتدی.
سفره‌ای که عادل کنار آن نشست یک کنش مبتدیانه سیاسی بود، او می‌توانست بگوید مشکلی با سلف مشترک دانش‌جویان ندارد ولی به خاطر فحاشی‌ها و حملات دور از شأن دانشگاه راه حل موضوع را این طریق نمی‌داند. او حق دارد سلف مشترک را به حکم محاربه با احکام الهی نداند، راستش زیاد هم بی‌راه نمی‌گوید ولی در آن سفره آش دیگری پخته بودند و عادل مثل وقتی که در نود وارد سیاست می‌شد، اشتباه کرد.
حالا در انتها می‌خواهیم بدانیم نظر شما در مورد این کار مجری محبوب و پرحاشیه چیست؟ خوشحال می‌شویم آن را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

الناز رکابی؛ وقتی زن عنکبوتی سهوا بی‌حجاب شد

الناز رکابی؛ وقتی زن عنکبوتی سهوا بی‌حجاب شد
حضور بدون حجاب الناز رکابی، ورزشکار زن ایرانی در مسابقات سنگ‌نوردی آسیایی حواشی زیادی را به همراه داشته است.
برترین‌ها: حضور بدون حجاب الناز رکابی، ورزشکار زن ایرانی در مسابقات سنگ‌نوردی آسیایی حواشی زیادی را به همراه داشته است.
الناز رکابی؛ وقتی زن عنکبوتی سهوا بی‌حجاب شد
الناز رکابی که از طرف ایران در مسابقات سنگ‌نوردی آسیایی شرکت کرده بود به دور نهایی راه یافت و چهارم شد و تصاویری از این ورزشکار منتشر شد که او را بدون حجاب در فینال مسابقات نشان می‌داد که واکنش‌های زیادی در پی داشت و او حالا در استوری اینستاگرامش پس از چند روز سکوت نوشت که، «سهوا پوشش بنده دچار مشکل شد و در حال حاضر طبق زمانبندی از قبل تعیین شده به همراه تیم، در حال بازگشت به ایران هستم»
الناز رکابی؛ وقتی زن عنکبوتی سهوا بی‌حجاب شد
این ورزشکار سال گذشته نیز در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود: ۲۰ سال از عمرم را گذاشتم و مثل یک کارگر کار کردم تا بتوانم پرچم کشورم را بالا ببرم. می گوید از پایین ترین سطح آغاز کردم و پله پله صعود کردم تا رسیدم به مدال جهانی. صعودی که در سنگنوردی هم شکلی نمادین دارد، هم شکلی واقعی. بدون ترس از شکست، بدون ترس از قضاوت شدن و بدون ترس از سقوط زن عنکبوتی، ایران بالا و بالاتر رفت و حالا در جایی ایستاده که کمترین لیاقتش است؛ قله! و تازه می خواهد بالاتر هم برود.
او در ادامه گفت: سنگنوردی هر روز رو به تغییر است و مهارت هایش به روز می شود و ما باید هر سال در مسابقاتی که برگزار می شود شرکت کنیم تا آپدیت بمانیم. امکانات هم به همین شکل رو به تغییر است. در حالی که در کشور ما امکانات خیلی دیر به دیر آپدیت می شود. به خاطر اینکه ما واردات نداریم و امکاناتی که داریم مشابه مسابقات جهانی نیست. من سال های سال است در سه رشته سنگنوردی فعالیت می کردم و در حد متوسطی بودم اما توانستم خودم را به حدی برسانم که لیاقت این مدال را داشته باشم و سال ها بود که به دلایل مختلف حالا چه بدشانسی چه مساوی نبودن امکانات ما با سایر کشورها با وجود اینکه پتانسیل و توانایی اش را داشتم این مدال نصیبم نمی شد. این مدال برای خود من بسیار با ارزش است چون بعد از سال ها تلاش به دست آمده. امیدوارم بتوانم در سال های بعد در تک رشته این مدال را تکرار کنم و به هدف اصلی زندگی ام که کسب مدال مسابقات جهانی در تک رشته سنگنوردی مثل بولدرینگ و سرطناب است، برسم.
الناز رکابی؛ وقتی زن عنکبوتی سهوا بی‌حجاب شد
فدراسیون همان پای سکو پاداش 500 دلاری به من داد. اما نمی دانم پاداش دیگری در کار هست یا خیر. با توجه به اینکه این اولین مدال به حساب می آید و خیلی سخت بود به دست آوردنش. به دلیل اینکه رشته های بولدرینگ و سرطناب رشته های اروپایی هستند. فعلا چیزی راجع به تجلیل و پاداش به من گفته نشده ولی امیدوارم به حق و حقوق خودم برسم. فکر می کنم برای من که عمرم را در مربیگری و سنگنوردی گذاشتم کمترین حقم این باشد که مشکلاتم را درک کنند. من نه بیمه دارم و نه شغلی. من تمام وقتم را برای این رشته گذاشتم. من با ۳۲ سال سن هیچ آینده تامینی ندارم. حداقل می خواهم به من شغلی بدهند و بیمه بشوم.
اینجا و به مناسبت مطرح شدن دوباره نام الناز رکابی به واسطه این که بدون پوشش موهایش در فینال رقابت کرد، ۱۰ نکته کلیدی درباره الناز رکابی مطرح کرده‌ایم:
۱) الناز رکابی دختری زنجانی است که در حال حاضر برای تمرینات مداوم و هر روزه در تهران زندگی می‌کند. او علاوه بر تمرین خود، مربیگری قهرمانان جوان سنگ نوردی را هم بر عهده دارد.
۲) گرایش او به رشته سنگ نوردی به دلیل این بود که برادرش داوود رکابی در این رشته در زنجان فعالیت می‌کرد و او نیز یکی از قهرمانان این رشته است. الناز گفته است که برادرش داوود در ابتدا راضی به حضور خواهر در این رشته نبوده اما زمانی که انگیزه و استعداد او را دیده، تبدیل به مشوق او شده است.
۳) الناز رکابی در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا نخستین دختر ایرانی شد که در بازی‌های آسیایی در رشته سنگ نوردی مسابقه داده است. این یک جهش مهم برای الناز بود.
الناز رکابی؛ وقتی زن عنکبوتی سهوا بی‌حجاب شد
۴) توانمندی‌های جسمانی و آمادگی بالای الناز رکابی سبب شده او را تنها روی دیواره سالن سنگ نوردی نبینیم. الناز رکابی یک صخره نورد توانمند است و تصاویری از او در طبیعت و بر روی صخره‌ها نیز منتشر شده است.
۵) زمانی که برای پیشرفت خود در سنگ نوردی و اردوهای پیاپی تیم ملی به تهران آمد، شرایط سخت و پیچیده‌ای داشت و به سختی قادر به تأمین محل اسکانش در تهران بود. زندگی برای او هرگز آسان نبوده و شاید به همین دلیل سنگ نوردی را انتخاب کرد. رشته‌ای برای جنگاوری بیشتر!
۶) او مربی ۲ مهره شاخص دیگر سنگ نوردی ایران است. محیا دارابیان همشهری او و راحیل رمضانی یک دختر جوان همدانی، پس از الناز رکابی شاخص‌ترین دختران سنگ نورد ایران و چهره‌هایی بین‌المللی هستند که زیر نظر الناز رکابی رشد کردند.
۷) حسرت بزرگ الناز رکابی حضور در المپیک توکیو است. او اعتقاد داشت با برگزاری مسابقات انتخابی المپیک می‌توانست به توکیو برسد اما ظهور ویروس کرونا و لغو مسابقات انتخابی المپیک و در نتیجه، ملاک قرار دادن مسابقات قبلی، سبب شد رکابی حتی شانس شرکت در انتخابی المپیک را هم به دست نیاورد.
۸) او شاخص‌ترین دختر سنگ نورد در غرب آسیا محسوب می‌شود. در هیچ یک از کشورهای نیمه غربی آسیا رقیبی برای او نیست. به همین دلیل است که وقتی او به مسابقات قهرمانی آسیا می‌رود می‌داند که باید با ژاپنی‌ها و کره‌ای ها رقابت کند. چه بسا رقبای او با تعجب به پدیداری یک ستاره از ایران و غرب آسیا که قادر است در بین ۴ نفر برتر قاره باشد، می‌نگرند.
۹) الناز رکابی خرداد امسال مسابقات قهرمانی جهان در اینسبروک اتریش را از دست داد زیرا اتریش برای او روادید صادر نکرد. این درست یک سال پس از آن بود که رکابی توانسته بود در مسابقات جهانی مسکو مدال برنز کمباین را از آن خود کند. برای دارنده مدال برنز جهان، حضور در هیچ رویدادی از پیش، تضمین‌شده نیست.
۱۰) الناز رکابی شخصیتی مستحکم، کم‌حرف و قوی دارد. او هر روز روی دیواره مشغول تمرین است. رکابی به عنوان ورزشکاری خوش‌برخورد و متواضع شناخته و رفتار حرفه‌ای او هم‌سطح جایگاهش قلمداد می‌شود.

چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت

چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
در اینجا فهرستی ساخته‌ایم از هنرمندانی که محبوب قلب‌ها هستند، حتما خیلی‌های دیگر هم هستند که می‌شود بعدتر به این لیست اضافه کرد، فعلا همین را از ما بپذیرید.
برترین‌ها: در اینجا فهرستی ساخته‌ایم از هنرمندانی که محبوب قلب‌ها هستند، حتما خیلی‌های دیگر هم هستند که می‌شود بعدتر به این لیست اضافه کرد، فعلا همین را از ما بپذیرید.
مجتبی عابدینی
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
یکی از بهترین شمشیربازان ایران که پس از انقلاب توانست به بام این رشته در آسیا برسد. آقای کاپیتان دوبار به جمع چهارنفر برتر المپیک هم رسید ولی چیزی که در این میان بیش از همه چیز برجسته است اخلاق نیک او در میان چهره‌های ورزشی کشور است. مردی با ریش‌های پروفسوری که در تاریخ شمشربازی ایران جاودانه خواهد شد.
شهربانو منصوریان
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
دارنده 5 عنوان قهرمانی جهان که به همراه دو خواهر دیگرش، الهه و سهیلا در تاریخ ورزش ایران ماندگار شدند. مسابقات قهرمانی جهان در سال 2019، در وزن ۷۰ کیلوگرم ساندای زنان، شهربانو منصوریان پس از استراحت در دور نخست، برابر «کریستینا نورازووا» از روسیه در ۲ راند متوالی، به برتری دست یافت و فینالیست شد. شهربانو در دیدار پایانی، برابر «کریستینا اولیورا» از برزیل قرار گرفت و در همان راند نخست، اختلاف را به ۱۲ امتیاز رساند و قهرمان شد. وی این مدال را به پسر ۳ماهه خود (آرشام) تقدیم کرد.
ناهید کیانی
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
ناهید کیانی تکواندوکار ایرانی است. کیانی در مسابقات تکواندو قهرمانی آسیا ۲۰۱۶ و در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ در اندونزی، به مدال برنز دست یافته‌است. او در رقابت‌های کسب سهمیه المپیک تابستانی ۲۰۲۰ در وزن ۵۷- کیلوگرم با پیروزی مقابل نماینده اردن، موفق به کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۰ توکیو شد. اما نقطه عطف دوران ورزشی اودر بازی‌های المپیک ۲۰۲۰رقم خورد که مقابل کیمیا علیزاده به میدان رفت. او امسال قهرمان آسیا شد
مهدی قایدی
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
ستاره این سال‌های استقلال، حالا نزدیک به 5 سال است که او را از قاب تلویزیون می‌بینیم. جوان اول استقلال و از امیدهای فوتبال ایران. البته فعلا در بین نفرات اصلی کی‌روش جایی ندارد اما باید صبر کرد، شاید مسافر دوحه شد.
مهدی مهدوی‌کیا
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
مردی از تبار نجابت و درستی. مهدی مهدوی‌کیا از همان دوران جوانی محبوب دل مردم ایران بود. قرمز و آبی هم نداشت. او فاتح «ژرلان» است. تثبیت‌کننده نخستین پیروزی ایران در تاریخ جام‌های جهانی. هشت سال در هامبورگ بازی کرد و در بازگشت به ایران ترجیح داد به استیل آذین و بعد هم پرسپولیس برود. او حالا سکان هدایت امیدها را دارد
محمدرضا گرایی
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
محمدرضا گرایی معروف به «مرد یخی»؛ یک کشتی بلد زبردست. در اوج ناباوری از آوردگاه المپیک برای محمد بنا یک طلای ناب صید کرد و سال گذشته نیز قهرمان کشتی جهان شد. او حالا از خوب‌های کشتی ماست. امید اول فرنگی که به آن رقص پای معروفش هر حریفی را به زیر می‌کشد.
سردار آزمون
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
سردار ایرانی که فاتح دروازه‌های بایرن مونیخ و اتلتیکو مادرید است. یک سر زن قهار که روی زمین نیز اگر همه چیز فراهم باشد، می‌درخشد. حالا نزدیک به 8 سال است که پای ثابت اردوهای تیم ملی است و انصافا در تمام این مدت نشان داده لیاقت چنین جایگاهی را دارد.
رسول خادم
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
شیرمرد کشتی ایران که هیچ وقت اخلاق و مسلک پهلوانی را به هیچ چیز نباخت. هم در میدان دلاوری می‌کرد هم خارج میدان. قهرمان جهان و المپیک که سال‌ها بعد سکاندار کشتی ایران شد و در پست مدیریتی و مربی‌گری نیز موفق بود ولی وقتی دید جایی برای ماندن نیست رفت تا نامش در میان نامروتی‌های روزگار لکه‌دار نشود.
مسعود شجاعی
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
پسر آبادانی فوتبال ایران که با دریبل‌هایش اسپانیایی‌های فوتبال بلد را مقهور توانایی‌هایش می‌کرد. او بعدها که از اوساسونا کوچ کرد باز هم پای ثابت اردوهای تیم ملی بود. در کارهای خیر نیز همیشه ردیف اول کمک‌رسانی بود و همین‌هاست که او را خواستنی کرده است.
حسن یزدانی
چند ورزشکار ایرانی که می‌شود دوستشان داشت
دلاور کشتی ایران که با هیچ باختی از دل بیرون نمی‌رود. محجوب، خاص و دوست‌داشتنی مثل حسن یزدانی که از هیچ رقابتی دست خالی بیرون نمی‌آید و ما همه شیفته منش پهلوانی‌اش شدیم. قهرمانی که پس از سال‌ها در کشتی ایران ظهور کرد و ما را یاد تختی و سوریان می‌اندازد.