ولادت امام حسن مجتبی (ع)
اشعار آیینی حسینیه, [۱۶/۰۱/۱۴۰۲ ۱۱:۲۹ ب.ظ] #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت ما را که مُفلِسیم اگر هم خریدهاند لطفِ کریم بوده که دَرهم خریدهاند عاشق شدیم اگر همهاش کارِ عشق بود عشاق را بدون نظر هم خریدهاند ما جنس بنجولیم، به دردی نمیخوریم ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریدهاند حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم آن را که رد شده زِ گذر هم خریدهاند پیشِ کریم فرق ندارد زیاد و کم از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریدهاند هِی بنده میخرند و هِی آزاد میکنند آزاد کردهاند اگر هم خریدهاند گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند از بِین دشمنان چقدر هم خریدهاند اصلاً به کم نمیرود این دستِ با کرم ما را ببین به قیمت زَر هم خریدهاند این عشقِ داغ، سوختنش فرق میکند در پیش فاطمه حسنش فرق میکند اشراق میکنی و همه طور میشوند انگور زادهها همه انگور میشوند اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم اسباب عاشقی خودشان جور میشوند با ابترانِ مکه بگو با همین حسن... امشب حسودهای علی کور میشوند دنیا به دست نسل خدیجه است، هرکه هست جز بچههای فاطمه هاشور میشوند یکجا محمد است و علی هست و فاطمه با جلوهای که نور علی نور میشوند برخیز از مسیر، برو، بند آمده است گیسو بهم مریز که مسحور میشوند باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر یک روز عاقبت همه مجبور میشوند ما را به عشق پاره گریبان نوشتهاند بشکاف سینه را که "حسن جان" نوشتهاند باید که چشمهای تو پیغمبری کند تو آمدی که فاطمه هم مادری کند مدیون توست خانهی سادات بعد از این زهرا نشسته است علی پروری کند شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده در کوچهها نبود کسی دلبری کند در هر سحر نسیم خدا میوزد که باز در بِینِ گیسوان تو خنیاگری* کند کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین تاکه حسین، جای تو جلوهگری کند اینقدر هم بهانه به دست دلم مده هر روز سجدهات کند و کافری کند این نذر چشم ماست که جارو ببافد و هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند ما را شریک خویش نموده عطای تو نیمی برای ماست و نیمی برای تو تا که عوض نکرده علی قبلهگاه را پنهان بکن نقاب بزن قرصِ ماه را باید جمل سوار ببیند حسن که هست پیچاندهای به تیغ خودت رزمگاه را راحت نشسته است علی بین رزم اگر رفته حسن بهم بزند صد سپاه را با نیزهای که سینهی لشگر شکافتی برهَم زدی تَوَهّم آن فتنهگاه را هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود دیدند وقت جنگ همه پادشاه را رم کردهاند پیش تو انبوه راه راه بردار از جماعتِ حیران، نگاه را راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را دور و بر تو هیمنهای از ملائکهست فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست باید برای خاک تو مرقد درست کرد شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد با اشکهای عاشق و با خشتهای دل شهری به نام آل محمد درست کرد ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت آنجا برای فاطمه گنبد درست کرد با غنچههای یاس ضریح تو را کشید دورش رواقهای زبرجد درست کرد باید که زائران تو را باخبر کنند نقاره خانههای زبانزد درست کرد در جمع خادمان مؤدب به سمت تو راهی برای رفتن و آمد درست کرد صحنی برای حضرت امالبنین ولی باید که از بهشت سرآمد درست کرد باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت پایین پای فاطمه مسند درست کرد آوای کربلا، حرمین است یا حسن پنجاه و هشت سال حسین است با حسن ✍ #حسن_لطفی * آوازخوانی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg اشعار آیینی حسینیه, [۱۷/۰۱/۱۴۰۲ ۱۲:۱۸ ق.ظ] [پیام هدایت شده] [از تک بیتی،دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)] #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح با نام تو محتاج نباشم... به دوا با یاد تو اعتقاد دارم... به شفا تاریخ نوشته که به سگ نان دادی محتاج همان لقمهی نانم... به خدا ✍ #سیدمجتبی_شجاع @dobeity_robaey اشعار آیینی حسینیه, [۱۷/۰۱/۱۴۰۲ ۱۲:۱۸ ق.ظ] [پیام هدایت شده] [از تک بیتی،دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)] 🌷 #امام_حسن_مجتبی_ع_ولادت در روزه اگر مرد و زن افطار کنند با آب، رطب یا لبن افطار کنند امشب علی و فاطمه و پیغمبر با بوسه ز روی حسن افطار کنند ✍ #جواد_هاشمی_تربت @dobeity_robaey اشعار آیینی حسینیه, [۱۷/۰۱/۱۴۰۲ ۱۲:۱۸ ق.ظ] [پیام هدایت شده] [از تک بیتی،دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)] #امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت بر نامِ کریمِ آلِ طاها #صلوات یکبار نه ده بار نه، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا، صلوات ✍ #مهدی_مقیمی @dobeity_robaey
سرود میلاد امام حسن مجتبی(ع)، کف زنی -(شب شور و قیام است...)
۱۹
دنبال کردن این شاعر
۱۴۰۱
۳
شب شور و قیام است
که نورانی صیام است
شب میلادِ پاکِ
حسن دوم امام است
مِهر احمدی ، مَهِ محمدی ، عزیز فاطمه خوش آمدی
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
خجل شد ماه گردون
ز رخسار نکویش
دمادم بوسه گیرد
علی از ماه رویش
دل به سوی او ، فدای خوی او ، خدا بود مدیحه گوی او
،،،،،،،،،،،،،،،،،،
مدینه وادی طور
نبی خوشحال و مسرور
به روی دست زهرا
بود نورُ علی نور
حاجت مرا ، کن از کرم روا ، عزیز فاطمه یا مجتبی
،،،،،،،،،،،،،،،،،،
زنید کف جمله یاران
بود صبح بهاران
به دستان کریمش
نگاه روزه داران
دلبر همه ، عزیز عالمه ، بهش مینازه بی بی فاطمه
،،،،،،،،،،،،،،،،
محب آل حیدر
نه دعبل ، نه کُمیتم
فرج هستم ، گدای
کریم اهل بیتم
یار من حسن . دلدار من حسن . تویی دار و ندار من حسن
شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۲۷ نوشته شده توسط طاهره سادات مدرسی
شاعر:
امیررضا فرجوند
شور امام حسن مجتبی علیه السلام -(تکیه گاهم حسنه، پشت و پناهم حسنه)
۱۲
دنبال کردن این شاعر
۹۱۵۱
۳۲
بند اول:
تکیه گاهم حسنه، پشت و پناهم حسنه
حاضرم گدا باشم، وقتی که شاهم حسنه
ایمان داره
تو معرکه مثل علی میدان داره
ابروی خم و زلف پریشان داره
ایمان داره
احسان داره
خان کرمش همیشه مهمان داره
یک عالمه نوکر توی ایران داره
احسان داره
بند دوم:
کس و کارم حسنه، باغ و بهارم حسنه
هرچی که ندارم و ، هرچی که دارم حسنه
اینه آقام
قربونش برم شاه مدینه آقام
مهرش چقَدَر به دل میشینه آقام
اینه آقام
اینه آقام
العزه للهِ نگین آقام
یعنی که عزیز رو زمینه آقام
اینه آقام
بند سوم:
شاخ طوبا حسنه، یوسف زهرا حسنه
سایه ی روی سرم، سایه ی مولا حسنه
گوهر داره
چشماش به خدا جذبه ی حیدر داره
تو کلاس درسش علی اکبر داره
گوهر داره
باور داره
ای وای اگه شمشیر غضب برداره
کینه فقط از قاتل مادره
باور داره
پنج شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۵ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور
شاعر:
مظاهر کثیری نژاد
مدح و میلادیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن)
۱۱
دنبال کردن این شاعر
۱۷۵۰
۴
رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن
مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو یا حسن
یم علم و حکمت و معرفت نمی از کمال تو یا حسن
دل دشمنان تو را برد نبوی خصال تو یا حسن
صفحات و متن کتاب حق رخ و خطّ و خال تو یا حسن
به خدا رسیده ز بندگی طیران بال تو یا حسن
تو چراغ بزم وصال حق تو بهار خلد مخلّدی
تو خدای حسن و ملاحتی تو یگانه عبد مویّدی
تو به جسم، جان کتاب حق- تو به روح، روح مجرّدی
تو کمال کلّ کمال ها تو جمال خالق سرمدی
تو علی تو فاطمه تو حسن تو حسین یا که محمّدی
که عیان جلالت پنج تن بود از جلال تو یا حسن
تو محیط عالم حکمتی تو مه سپهر امامتی
تو زمامدار مشیّتی تو امام صبر و شهامتی
تو مه سپهر ولایتی تو تمام جود و کرامتی
تو خدای را رخ و جلوه ای، تو رسول را قد و قامتی
تو پناه خلق دو عالمی تو شفیع روز قیامتی
نه عجب که عفو کند خدا، همه را به خال تو یا حسن
نه عجب که فخر کند خدا، به مَلَک ز شوق عبادتت
نه عجب که غنچه به صبحدم، شکفد به عرض ارادتت
همه انبیا شده معترف به جلال و مجد و سیادتت
ز طلوع صبح خجسته تر، شب جانفزای ولادتت
من و لطف و جود و عطای تو که کرم بود همه عادتت
به عطا و حلم و کرم کسی نبود مثال تو یا حسن
به تمام دین خدا قسم که تمام دین خدا تویی
به بهشت و ارض و سما قسم که بهشت و ارض و سما تویی
به مقام و سعی و صفا قسم که مقام و سعی و صفا تویی
به قیام و صبر و رضا قسم که قیام و صبر و رضا تویی
به دعا و روح دعا قسم که دعا و روح دعا تویی
شده اقتدار ستمگران همه پایمال تو یا حسن
ولی خدا ثمر نبی، گهر علی دُر فاطمه
نگهت مسیح و مسیح جان، نفست شِفای دل همه
دهن تو چشمه ی معرفت، سخن تو آیت محکمه
همه را به عشق تو های و هو، همه را به ذکر تو زمزمه
به محبّت تو مرا بود، ز شرار نار چه واهمه
که بهشت لطف خدا شده دلم از خصال تو یا حسن
تو سجود من تو رکوع من، تو سلام من تو نماز من
تو مطاف من تو طواف من، تو عراق من تو حجاز من
تو شرار سوز و گداز من، تو بهار گلبن راز من
تو سرور من تو نوای من، چه به سوز من چه به ساز من
نبود قسم به ولایتت، به گل بهشت نیاز من
اگرم به دست، جوانه ای رسد از نهال تو یا حسن
هله ای تکلّم قدسیان، شب و روز نُقل روایتت
صفحات مصحف جان پر از سُوَر لطیف حکایتت
به محبّتت به مودّتت، به کرامتت به عنایتت
که بود نگاه توسّلم به چراغ راه هدایتت
به خدا قسم خجلم ز تو که به ادّعای ولایتت
به زبان محبّ تو بوده ام، به عمل ملال تو یا حسن
منم آنکه با همه زشتیم سر خود به خاک تو سوده ام
چو دو چشم خویش گشوده ام، به محبّت تو گشوده ام
دل خلق را به فصائل و به مناقب تو ربوده ام
به علی قسم به نبی قسم به خدا محبّ تو بوده ام
به ولای تو به ثنای تو، غزل و قصیده سروده ام
ز تو گفته ام ز تو خوانده ام به زبان حال تو یا حسن
شنبه ۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۵ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور
شاعر:
استاد حاج غلامرضا سازگار
شب شور و قیام است
که نورانی صیام است
شب میلادِ پاکِ
حسن دوم امام است
مِهر احمدی ، مَهِ محمدی ، عزیز فاطمه خوش آمدی
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
خجل شد ماه گردون
ز رخسار نکویش
دمادم بوسه گیرد
علی از ماه رویش
دل به سوی او ، فدای خوی او ، خدا بود مدیحه گوی او
،،،،،،،،،،،،،،،،،،
مدینه وادی طور
نبی خوشحال و مسرور
به روی دست زهرا
بود نورُ علی نور
حاجت مرا ، کن از کرم روا ، عزیز فاطمه یا مجتبی
،،،،،،،،،،،،،،،،،،
زنید کف جمله یاران
بود صبح بهاران
به دستان کریمش
نگاه روزه داران
دلبر همه ، عزیز عالمه ، بهش مینازه بی بی فاطمه
،،،،،،،،،،،،،،،،
محب آل حیدر
نه دعبل ، نه کُمیتم
فرج هستم ، گدای
کریم اهل بیتم
یار من حسن . دلدار من حسن . تویی دار و ندار من حسن
تر و تازه کمی مطالب ادبی همچنین نقد و تحلیل اتفاقاتی که ممکن است برای خوانندگان جالب باشد