#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
به دربار تو، حاتم نیز از خیل خدم باشد
کنار سفرهات هر وعده سائل بیش و کم، باشد!
به عشق تو قمر دور زمین میگردد و باید
قد ماه از ادب پیشِ بلندای تو خَم باشد
چه کس مثل تو میبخشد سه دفعه زندگیاش را؟!
چه کس مثل تو نام خانهاش دارالکرم باشد؟!
ندیدم جز تو شاهی را که حتی با جذامیها
شود هم سفره و آن لقمه پیشش محترم باشد!
ندیدم جز تو شاهی را که رعیت را به یک لبخند
کند دلخوش ولی قلب خودش دریای غم باشد...
ندیدم جز تو شاهی را که دنیا سائلش؛ اما
تمام سهمش از دنیا، مزاری بی حرم باشد!
برای افتخار مردم ایران همین کافیست
همین که کار صحنت دستِ معماری عجم باشد
سراسر در رواقت از طلا با خط نستعلیق
صد و هجده کتیبه شعرهای محتشم باشد
النگوهای خود را نذر صحنت کرده تا شاید
کمی از گنبدت هم یادگار مادرم باشد
✍ #میثم_کاوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
کریما، دستگیرا، فاتحا، شاها، جوانمردا!
بزرگا، یکه تازا، بی همانندا، یلا، فردا!
چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کردهاست؟!
الا شیر علی! فرزند زهرا، بیهماوردا!
به روی دوش داری کیسهی خرما و نان هر شب
تو تکرار علی هستی، اباالایتام و شبگردا!
کشید از زیر پا سجادهات را جهلِ سرداران
«شگفتا و دریغا، حسرتا، واویلتا، دردا!»
از آن یک مشت نامردی که دورت بود، معلوم است
تو را زهر جفا از پای در میآورد، مردا!
بگو "هر شب" فدای غربت آن قبرِ خاکی که
بدون سایهبان خورشید میتابد بر آن "فردا"!
✍ #میثم_کاوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
شِفای درد و غمِ بی دوای ما حَسَن است
مریضهای جهان را فقط دوا حَسَن است
اگرچه بود دلش زخمی از ملامت دهر
ولی مرمت دلهای مبتلا حَسَن است
به محضرش چه نیازی به گفتن درد است
که بر نیاز همه خلق، آشنا حَسَن است
خدا به لطف حَسَن میدهد به بنده جواب
بدان اجابت حتمیِ هر دعا حَسَن است
حسین زائر شبهای بی چراغ بقیع
ولی مسافر شبهای کربلا حَسَن است
حسین رمز شهادت، حَسَن طلیعهی صلح
کلید فتح، همیشه حسین یا حَسَن است
حسین گریه کنِ دائمِ غریبِ حَسَن
همیشه سینهزنِ شاهِ سرجدا حَسَن است
یکی به پهنهی دشت و یکی به صفحهی طشت
بریده حلق حسین و پُر از بلا حَسَن است
کریمِ فاطمه هرگز نبسته در به کسی
خدا نوشته پناهِ غریبهها حَسَن است
✍ #رضا_حمامی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
گشته مدینه غرق عزا، وامحمدا
ماتم گرفته ارض و سما، وامحمدا
گویید روی مأذنه (حیَّ عَلی العَزا)
رفت از جهان رسول خدا، وامحمدا
روز یتیمیِ همه امت است، پس
ناله زنید: یاابتا وامحمدا
مولا زند به سینه و زهرا زند به سر
جبریل گشته نوحهسرا، وامحمدا
مانده سه روز پیکر پاکش روی زمین
دفنش نکردهاند چرا؟! وامحمدا
ماه صفر تمام شد؛ اما شروع شد
اندوه اهلبیتِ شما وامحمدا
دردا که جای گُل، همه با هیزم آمدند
بر آستان شیر خدا، وامحمدا
دردا که جای تعزیت و عرضِ تسلیت
سیلی زدند فاطمه را، وامحمدا
دستی که بوسگاه نبی بود، بد شکست!
این طور اجر او شد ادا، وامحمدا
آن زن که زهر داد نبی را، پس از نبی
خون کرد قلب آل عبا، وامحمدا
ملعونه پیش قبر نبی بر تنِ حسن
هفتاد تیر زد زجفا، وامحمدا
هفتاد زخم، جسمِ غریبِ مدینه خورد
اما غریب کرببلا... وامحمدا
بیش از هزار و نهصد و پنجاه زخم داشت
از تیر و تیغ و سنگ و عصا، وامحمدا
زینب به گریه گفت که: یاایهاالرسول
یک دم به قتلگاه بیا، وامحمدا
(این کشتهی فتاده به هامون، حسین توست
این صید دست و پا زده در خون، حسین توست)
✍ #عبدالحسین_میرزایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
تا خط ارتحال پیمبر نوشته شد
دردی رسید و داغ مقدر نوشته شد
داغی بزرگ بود که تسکین نمیگرفت
بعدش چقدر زخم مکرر نوشته شد!
کاین بغضهای جاهلیت بی شمارتر
یکجا به پای حضرت حیدر نوشته شد
جرمی که او به خاطر عصمت نکرده بود
پای علی هزار برابر نوشته شد
پیش از هجوم غربت آتش به اهلبیت
شکر خدا که سوره ی کوثر نوشته شد
مقتل به دست میخِ همین خانهی کبود
پیش از لهوف، پشت همان در نوشته شد
یک بخش روی سینهی دیوار و بخش بعد
بر سینه، دست، پهلوی مادر نوشته شد
فصلی میان مسجد و محراب و فصل بعد
بر تشت در مقابل خواهر نوشته شد
گاهی به دست نیزه و گاهی به دست تیغ
مقتل به روی مقتل دیگر نوشته شد
گفتم ادامه را ننویسم ولی نشد
این واژهی سه شعبه هم آخر نوشته شد
دستی نجس در آمد و کاری پلید کرد
واحیرتا که خاک، مطهر نوشته شد
"گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود"
این صفحهها چقدر معطر نوشته شد
یک فصل ناتمام که آن هم نوشتهاند
با سم اسب و پارهی پیکر نوشته شد...
تنها نه کربلا که شبی در هراس شام
کنج خرابه مقتل دختر نوشته شد
بعدش چقدر نوحهی بی سر نگاشتند
بعدش چقدر روضهی با سر نوشته شد...
بر سر بزن که نوحهی مادر شنیدنیست
حالا بیا که روضهی خواهر نوشته شد...
✍ #ایوب_پرندآور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
بعد از به نام عشق و به نام خدا... حسن
دارد ردیف میشود این شعر با حسن
این تحفهایست آمده از سمت آسمان
این نسخهایست آمده از کبریا حسن
اینجا نوشته است به خطی شبیه نور
طاها حسن، بُروج حسن، والضحی حسن
در نسخهای به خط خداوند آمده
زهرا حسن، حسین حسن، مصطفی حسن
در نسخههای کهنهی انجیل دیدهام
شَبّر حسن، شُبیر حسن، ایلیا حسن
با «اِنَّمَا وَلیُّّکُم» و «اِنَّمَا یُرید»
پیچیده در کرامت سبز کسا، حسن
تنها نه یوسف است شبیه جمال او
هستند در جمال، همه انبیا حسن
هستند اهلبیت جمالِ جمیلِ عشق
هر یازده امام ز سر تا به پا حسن
دارد چقدر خاطره از کوچههای شهر
دارد چقدر خاطره از هَلْ أَتَیٰ حسن
گاهی شکفته میشد و گهگاه میشکست
با خندهها و گریهی خیرالنسا حسن
جایی که هست حضرت مشگل گشا علی
البته هست حضرت مشگل گشا حسن
پای جمل به تیغ کجش پی شد... آفرین
در جنگ و صلح، مقتدر و مقتدا حسن
ما: سرفرود... بنده، همه خاک پای او
بهبه که ما رعیت و فرمانروا حسن
باید به سر دوید از این بیت تا حسین
باید به دل دوید از این بیت تا حسن
در مصرعی نوشت که یا مجتبا حسین
در مصرعی نوشت که یا مجتبی حسن
زهرائی است هر که بدون مکاشفه
از یا حسین میشنود بوی یا حسن
باید نوشت آخر این ماجرا حسین
باید نوشت اول این این ماجرا حسن
بر خاکها نوشت عطش، نینوا، حسین
بر آبها نوشت عطش، کربلا، حسن
اصلا عجیب نیست که بر نیزهها حسین
اصلاً بعید نیست که بر نیزهها حسن
اصلا عجیب نیست که اَدرِک اَخا حسین
باشد همان روایت اَدرِک اَخا حسن
شاید قرار بوده که آن کوزه را حسین
شاید قرار بوده که این نیزه را حسن
در پیش چشم شمر، نزن دست و پا حسین
در خانه، پیش جعده نزن دست و پا حسن
خنجر به چنگ جعده نیامد و گرنه بود
پیش از حسینِ تشنه، ذَبیحَ القَفَا... حسن
از دست جبرئیل میافتاد روی خاک
میرفت بین خون و گِل و بوریا حسن ...
جعده کجا و نجمه کجا! ایها الغریب
شکر خدا که داشت همین نجمه را حسن
افتاده روی خاک، خدایا کجا حسین
پیچیده روی خاک، خدایا کجا حسن؟
سر با تن حسین اگر جابجا شده
شکر خدا نگشته چنین جابجا حسن
دست بلند حضرت عباس اگر نبود
حتما به نیزه بود سرش بیهوا حسن
روز بقیع، دست حسینی اگر نبود
جا مانده بود زیر سم اسبها حسن
دختر، پسر، عسل، همگی گل، غزل غزل
دارد چقدر سهمیه در کربلا حسن
هر کس شهید عشق شد و روی نیزه رفت
دادش به خاک کرببلا خونبها حسن
جز ما که شیعهایم کسی درک میکند_
اینکه چرا شده نمکِ روضهها حسن؟...
* * *
قاسم، همان که خمرهی احلی من العسل
آورده محض تشنگی جان ما حسن
دست مسیح گونهی او پشت کارهاست
قاسم طبیب باشد و دارالشفا حسن
دستی پر از کرامت ودستی پر از شفا
باب الحوائجیست سریع الرضا حسن
جای جمال جلوهی او مشهدُ الرّضاست
پس السّلام حضرت موسیَ الرِّضَا حسن
خاک مدینه تاب جمالت نداشته
پس السّلام ای نفس سامرا حسن
هم صاحب زمانی و هم صاحب زمین
مثل تو کیست اینهمه روحی فدا حسن؟
دستی کریم داری و در بقعههای خاک
کردی درست این همه زائر سرا حسن
معماری تمام حرم ها به دست توست
دادی به خاک، این همه گنبد طلا حسن
اما به احترام غم و درد مادرت
کردی به خاکهای بقیع اکتفا حسن
روح کمیل ! جان توسل ! دعای عهد !
جانم فدای نام تو... اِشفَع لَنا حَسَن
دارد بقیع میچکد از چشمهای ما
امشب سری به خانهی ما هم بیا حسن
✍ #ایوب_پرنداور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی
تو همان نَفخهی روحانیِ جان در بدنی
" عشق ، رسواییِ محض است که حاشا نشود "
پس حسن گفتنِ ما تا به ابد شد علنی
ساکن کشور سرسبزِ حسنآبادم
با من انگار که هر جا بروم، هموطنی
این گدا جای غذا، مِهرِ تو را میخواهد
میشود گاهگُداری به دلم سر بزنی
چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد
هیچکس مثل تو اینقَدر نشد خواستنی!
خودمانی بگذارید بگویم اینبار:
دست و دل بازِ مدینه! بخدا عشق منی
احمد و حیدر و زهرا و حسینش یک سمت...
تو گُلِ سر سبدِ شاکِلهی پنجتنی
تَبَرِ تو هُبَلِ جنگ جمل را پِی کرد
مرتضی با هیجان گفت: عجب بُتشکنی!
نقشِ نامِ تو نشستهست میان دل من
"یا حسن" حک شده بر روی عقیق یمنی
آی دنیا! بشناسید منِ مجنون را:
حسنیام، حسنیام، حسنیام، حسنی
قبرِ بی زائر تو بازترین روضهی ماست
جان کعبه به فدای تو، غریبِ مدنی!
زهر... نه..! سیلیِ کوچه جگرت را سوزاند
دل تو بین گذر سوخت، عجب سوختنی!
* * *
تیرها گرچه به تابوت، تو را دوختهاند
لااقل پیکرِ خونینِ تو دارد کفنی...
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفرهی کرمش را به مجتبی بخشید
غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سر و صدا بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید
گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد
خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید
گمان دیگرم این است لحظهی آخر
به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
نفسم در شماره افتاده
رنگ و رویم پریده است علی
سر من را بگیر بر زانوت
وقت رفتن رسیده است علی
گرچه زود و سریع طی شد و رفت
چقدر روزگار سخت گذشت
همۀ سالهای تبلیغم
به من بیقرار سخت گذشت
دل من را همیشه توهینِ
بی حیاها شکست، یادت هست؟!
سنگ باران کودکان لجوج
سر من را شکست، یادت هست؟!
در اُحد که غریب ماندم من
بُغض کفار داشت وا میشد
یک تنه جوشنم شدی تو علی
تو نبودی، سرم جدا میشد
اثر آفتاب شعب این بود
در سرم شعلههای تب مانده
به کف پای من از آنموقع
خارهای ابولهب مانده
چه کنم وقت رفتن آمده است
دل ندارم که روضه خوان باشم
کاش میشد زمان حمله به "در"
زنده باشم، کنارتان باشم
ظاهراً مومن و مسلمانند
با تو و فاطمه بد اند علی
صبر کن، صبر کن، برای خدا
همسرت را اگر زدند علی
همه هیزم بدست میآیند
آتشی پشت در به پا بشود
وای اگر در به فاطمه بخورد
میخ، در بین سینه جا بشود
صبر کن آن زمان که با سیلی
قصد دارند بر رویش بزنند
یا که در پیش دستِ بستهی تو
با قلافی به بازویش بزنند...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را، دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را_
بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را
بابا مواظب باش پشتِ در، سرت را
این جملهی آخر عزیزم با حسین است:
"با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را"
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
تر و تازه کمی مطالب ادبی همچنین نقد و تحلیل اتفاقاتی که ممکن است برای خوانندگان جالب باشد