شب ششم ماه محرم
نوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن _دست عبدا..در دست عمه دارد نظاره حال عمو جان
۲۲
دنبال کردن این شاعر
۲۷۰۸
۶
نوحه شهادت عبدا..بن حسن
دست عبدالله،دردست عمه،داردنظاره،حال عمو جان
می بیندعمو،بنشسته برخاک،روسوی خیمه،با چشم گریان
ای عمو جانم ای عمو جانم، ای عموجانم،ای عمو جانم۲
______________________________
گوید ای عمه،کن رها دستم،تا کنم یاری،عمو حسینم
بشنو صدای، هل من معینش،یاری ندارد،نور دو عینم
ای عمو....
______________________________
دشمن از هر سو،حمله آورده،با تیغ ونیزه،برعمو جانم
ترسم ای عمه،من که یتیمم،در کرببلا،بی عمو مانم
ای عمو...
______________________________
آمدم عمو، تا مثل قاسم،شهد شهادت ،نوشم برایت
همچو عمویم،در رهت افتد،دستم از پیکر،گردم فدایت
ای عمو....
_____________________________
آه وواویلا،حسین مظلوم،پیکری بی جان،دارد درآغوش
کنار خیمه،زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش
شعر:اسماعیل تقوایی
شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۱۶ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی
شاعر:
اسماعیل تقوایی
زمزمه ونوحه شب پنجم (عبدا.. ابن حسن _عمه زینب بین عمویم مانده تنها بین میدان
۲۱
دنبال کردن این شاعر
۳۰۲۶
۴
زمزمه ونوحه شب پنجم(عبدا..ابن حسن)
عمه زینب، بین عمویم،مانده تنها،بین میدان۲
دیده گریان،با تنی زار بر لبش نام شهیدان۲
ای عمو جان،ای عمو جان، ای عمو جان، ای عمو جان۲
____________________________
سایه ی او،بعد بابا،هر زمان رو،ی سرم بود
وقت سختی،پدرانه، همچو بابا، در برم بود
ای عمو جان....
___________________________
یک نفر باشد عمویم دشمنان دو رش فراوان
طاقت ماندن ندارم کن رهایم سوی میدان
ای عمو جان...
_____________________________
ای عمو جان آمدم که،چون سپر باشم برایت
تا کنم هم،چون برادر، جان نا قابل فدایت
ای عمو جان....
____________________________
بر روی صدر عمویش، جان او از، تن رها شد
آخرین سرباز دینش این یتیم مجتبی شد
ای عمو جان...
شعر:اسماعیل تقوایی
چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی
شاعر:
اسماعیل تقوایی
زمزمه وزمینه شب پنجم(عبدا.. ابن حسن) _ببین ای عمه...
۱۹
دنبال کردن این شاعر
۲۳۴۲
۳
ببین ای عمه، عموجانم،مانده بی یار ونا توان باشد
دل او بهرحرمها وکودکان آن ناگران باشد
عمو جان من شده خسته
بمیرم بر خاک بنشسته
عمو جانم ای عمو جانم..عمو جانم ای عمو جانم۲
_____________________________
چو بابا پیش خدا پر زد،بوده او در دنیا امید ما
نوازش ها کرده او ما را،بوده بر خوشبختی نوید ما
ببین عمه او شده تنها
رهایم کن تا روم آنجا
عمو جانم....
______________________________
ببین عمه دورش از هرسو، گرگ خونخواری،رو به او آید
از آنها شمشیر و تیر وسنگ،بیشمارانه،بر عمو آید
نگاهش افتاده سوی من
ندارد یاری عموی من
عمو جانم ای...
______________________________
عمو جانم آمدم میدان، بار دیگر گیرم،در آغوشت
سرم روی سینه ات بگذار،تا شوم از عطر تو مدهوشت
جداگردد دستم از پیکر
فدای تو ای مه انور
عموجانم ای...
__________________________
عجب جایی گشته قربانگاه بهر عبدا...،آه و واویلا
نشیند شمر لعین آنجا،سینه ی مولا آه وواویلا
چه می سازد خواهرش زینب
بده صبری را به او یارب
حسین جانم ای حسین جانم۲
شعر:اسماعیل تقوایی
سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۷ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی
شاعر:
اسماعیل تقوایی
نوحه حضرت عبدالله بن الحسن(ع) محرم۹۸ -(دیگر از غصه دل بی شکیب است)
۱۷
دنبال کردن این شاعر
۱۷۴۸
۴
دیگر از غصه دل بی شکیب است
عمه بنگر عمویم غریب است
غوطه ور در بین خون افتاده تنها
عمه جان دستم رها کن جان زهرا
عمه... شد خضاب از خونْ سر و روی امامم
عمه... کربلا پُر گشته از بوی امامم
عمه... می رَوَم سوی امامم
ای عموجانم ثارالله
ای عمو آخرین یاور آمد
تا سر کوی تو با سر آمد
آمدم که تا ابد باشم کنارت
آمدم بوی حسن گیرد مزارت
جانا... من به پایت هست خود را می گذارم
جانا... این دل سرمست خود را می گذارم
جانا... دست خود را می گذارم
ای عموجانم ثارالله
چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور
شاعر:
بهمن عظیمی
زمزمه ی محرم -(خریده ام ز جان بلای تو. تمومِ رنجِ کربلای تو)
۲۳
دنبال کردن این شاعر
۱۴۷۸
# شب_چهارم_واحد_محرم_۹۹
#طفلان_حضرت_زینب_س
◾️بنداول
بین دو گلِ خواهرت آماده ست
هر یکی شون چو شیرِ آزاده ست
خدا به عشقِ تو مرا داده ست
دهم به راهت (۲)
نیّتِ قلبم و که می دونی
میخوام کنم بَرا تو قربونی
برای من عزیزتر از جونی
عزیز برادر (۲)
نبینمت تو اوجِ غم هایی
نبینمت غریب و تنهایی
نبینمت تو چنگِ اعدایی
خواهر فدایت (۲)
◾️بند دوم
ببین حسین حالِ پریشونم
دلِ شکسته چشمِ گریونم
قابل بدون گلای خندونم
برادرِ من(۲)
شنیده ام تا که صدای تو
خریده ام ز جان بلای تو
تمومِ رنجِ کربلای تو
برادرِ من(۲)
دو طفلِ من تا ز فرس افتاد
مرغِ دلت توی قفس افتاد
دیدم که جانت از نفس افتاد
برادرِ من(۲)
◾️بند سوم
دو غنچهی گلم شده پرپر
فدای تارِ موت عون و جعفر
این بوده حاجتِ دلِ خواهر
برادر من(۲)
دور از نگات تو خیمه میمونم
تا نبینی این چشمِ پُر خونم
از داغِ گلهام روضه میخونم
عزیز خواهر(۲)
تو رو به زخمِ سینه ی مادر
به آهِ لبهای علی اصغر
خجالتم نده از این بیشتر
برادر من(۲)
#هستی_محرابی
#شب_پنجم_ادامه_دارد
#شب_چهارم_ادامه_دارد
یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۰ نوشته شده توسط هستی محرابی
شاعر:
هستی محرابی
مرثیه طفلان حضرت زینب(س) -( مادر! ز آقا و مولای جهان رخصت بگیر)
۱۹
دنبال کردن این شاعر
۱۷۱۱
مادر! ز آقا و مولای جهان رخصت بگیر
لطف کن از بهرِ این دو نوجوان رخصت بگیر
ما دو تا را پر بده در آسمانِ کربلا..
بهرِ پرواز از میانِ آشیان رخصت بگیر
جانِ ما را پیش کش کن برای شاهِ دین
جانِ ما ناقابل است از شاهمان رخصت بگیر
تابِ ماندن نیست اصلاً ای صبورِ اهل بیت
خواهشاً از بهرِ این دو ناگران رخصت بگیر
یک قسم بر مادرت وا می کند صدها گره
گر که مقدور است با قدّ کمان رخصت بگیر
ما دو تا راخرج کن پای حسین ابن علی
پس بیا تا که توان داری توان رخصت بگیر
می رسد بر گوشمان انگار نجوای علی..
تا شود راضی امیر مؤمنان رخصت بگیر
با شهادت سربلندت می کنیم ای عاقله
بهرِ ما از این امام مهربان رخصت بگیر
سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۴۶ نوشته شده توسط محدثه محمدی
شاعر:
محسن راحت حق
سبک سنتی یک ضرب طفلان زینب(س) -(دو طفل خواهرت فدای اصغرت)
۱۵
دنبال کردن این شاعر
۲۸۰۲
۵
دو طفل خواهرت فدای اصغرت
بگردان هر دو را دورِ سرت
به خیمه می نشینم که شرمت را نبینم۲
برادر جان برادر۳
حسین تا زنده ام ز تو شرمنده ام
ز هر دو طفل خود دل کنده ام
قبولم کن برادر مکن شرمنده خواهر۲
برادر جان برادر۳
تو هستی جان من مهِ تابان من
فدای تو من و طفلان من
برادر کن عنایت به خواهر زاده هایت۲
برادر جان برادر۳
بده رخصت به من بپوشانم کفن
به عشق تو به جسم این دو تن
که قربانِ تو گردند شهیدان تو گردند۲
برادر جان برادر۳
پنج شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۳۹ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور
شاعر:
مهدی مقیمی
نوحه های دهه ی اول محرم۹۸(فرزندان حضرت زینب س) -(من به تاب و در تبم،در غمت جان بر لبم)
۱۵
دنبال کردن این شاعر
۲۱۳۱
۱
من به تاب و در تبم،در غمت جان بر لبم
ای گل زهرا نگر،زینبم من زینبم
ای برادرجان فدایت یا حسین
هدیه آوردم برایت یا حسین
ای برادر یا حسین۲
یا حبیبی یا حبیب،ای به درد من طبیب
با دو هدیه آمدم،سوی تو یار غریب
من که هستم دختر بنت رسول
این دو هدیه یا حسین جان کن قبول
ای برادر یا حسین۲
من گرفتار توام،خسته بیمار توام
ای امید عالمین،با دو گل یار توام
ای که هستی بر علی نور دو عین
کن قبول این هدیه هایم یا حسین
ای برادر یا حسین۲
این دو فرزندان من،جانفدای اکبرند
تا دم آخر حسین،ریزه خوار اصغرند
ای که هستی بر همه عالم امیر
این گلانم را حسین از من بگیر
ای برادر یا حسین۲
این دو گل در راه تو،یا حسین پرپر شوند
در میان بحر خون،غرق خون بی سر شوند
گرچه هستند هر دو بر زینب امید
نزد زهرا روسپیدم روسپید
ای برادر یا حسین۲
پنج شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۰ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور
شاعر:
رضا یعقوبیان
نوحه وزمزمه شهادت قاسم بن الحسن _یکدم اجازه ای میدان روم عمو
۸۲
دنبال کردن این شاعر
۳۵۴۹
۵
زمزمه ونوحه قاسم ابن الحسن
یکدم اجازه ای، میدان روم عمو
تا بهر خود کنم، من کسب آبرو
شیر جمل بود، بابای من حسن
رزم آوری زاو، گردیده سهم من
جانم عمو عمو، جانم عمو عمو، جانم عموعمو۲
________________________
بگرفته قاسمش، مولا حسین به بر
ریزد سرشک خون، بهرش زهر بصر
او یادگاری اش، مانده ز مجتباست
حالا روان سوی، میدانی از بلاست
جانم عمو عمو....
_________________________
زیبای خیمه ها، مستانه میرود
بی خودو بی زره، جانانه می رود
ریزد به پشت او، زینب ز دیده آب
مادر به خیمه ها، حالش شده خراب
جانم عمو عمو.....
___________________________-
مرگست بهر من، احلی من العسل
بابای من بود، شیر یل جمل
بهر عمو حسین،خود را فدا کنم
بر اکبر جوان، من اقتدا کنم
جانم عمو عمو....
___________________________
قاسم صدا زده، ای شاه دادرس
افتاده ام ز اسب، فریاد من برس
زیر سم ستور، له استخوان او
از پیکرش برون، گردیده جان او
جانم عمو عمو...
شعر:اسماعیل تقوایی
سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۱۳ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی
شاعر:
اسماعیل تقوایی
نوحه شهادت قاسم ابن الحسن _قصد میدان کند قاسم مه جبین
۳۰
دنبال کردن این شاعر
۶۰۷۶
۱۱
قصد میدان کند قاسم مه جبین۲
دیده گریان بود در پی اش شاه دین۲
ای عمو ای عمو ای عمو ای عمو۲
_____________________________
نوجوان حرم ای گل یاسمن
می بری جان من ای یتیم حسن
سوی میدان روی بی کلاه وزره
بر دلم اینچنین قاسم آذر مزن
ای عمو.....
______________________________
نگهت می کند مادر خونجگر
سینه وسر زند بهرتو ای پسر
عمه ات می کند قاسمش را دعا
با دلی خون کند قامتت را نظر
ای عمو...
_____________________________
گفت من قاسمم رو به قوم دغا
پسرمجتبی نوه ی مرتضی
پدر من حسن بوده شیر جمل
آمدم تا کشم خصم خون خدا
ای عمو....
___________________________
جنگ خوبی نمود آن گل نازنین
لیک با ضربه ای گشت نقش زمین
ای عمو جان بیا رس به فریاد من
زیر نعل ستور شدم از روی زین
ای عمو....
_____________________________
سوی میدان دوید شهدا را امیر
گرتواند دهد مددی بچه شیر
تا رسیدی عمو بر سرقاسمش
جان زکف داده بود آن مه بی نظیر
ای عمو....
شعر:اسماعیل تقوایی
پنج شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۰ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی
شاعر:
اسماعیل تقوایی
نوحه وزمزمه شب ششم (حضرت قاسم) _آماده گشتم ای جان جانان
۲۶
دنبال کردن این شاعر
۳۷۴۲
۱۳
نوحه وزمزمه شب ششم(حضرت قاسم)
آماده گشتم ای جان جانان
اذنم بده تا روم به میدان
طاقت ندارم دوری اکبر
خواهم سر آید این درد هجران
مظلوم عمو جان،مظلوم عموجان،مظلوم عمو جان، مظلوم عمو جان ۲
______________________________
من ازسبوی عشق تو مستم
ای بعد بابا تمام هستم
شوق شهادت بین در وجودم
دل دیگر از این دنیا گسستم
مظلوم عمو...
_____________________________
زینب بپوشان روی چو ماهش
یوسف در آمد از قعر چاهش
او می درخشد چون ماه تابان
حیران بماند دشمن سپاهش
مظلوم عمو....
____________________________
حالا که پا در میدان گذاری
بر تن چرا تو زره نداری
ای بچه شیرِ شیر جمل تو
شیرت حلالت،با این سواری
مظلوم عمو...
____________________________
بااینکه عمر تو در پگاهست
اندر مصاف تو یک سپاهست
این دل گواهی دارد عمو جان
بر تو شهادت پایان راهست
مظلوم عمو...
____________________________
از پشت اسبش پایین بیفتاد
آمد بگوش عمویش فریاد
ادرک عمو جان برس بدادم
قاسم تو در این ورطه جان داد
مظلوم عمو....
شعر:اسماعیل تقوایی
پنج شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۸ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی
شاعر:
اسماعیل تقوایی
نوحه وزمزمه شب ششم (حضرت قاسم) _آماده گشتم ای جان جانان
۲۶
دنبال کردن این شاعر
۳۷۴۳
۱۳
نوحه وزمزمه شب ششم(حضرت قاسم)
آماده گشتم ای جان جانان
اذنم بده تا روم به میدان
طاقت ندارم دوری اکبر
خواهم سر آید این درد هجران
مظلوم عمو جان،مظلوم عموجان،مظلوم عمو جان، مظلوم عمو جان ۲
______________________________
من ازسبوی عشق تو مستم
ای بعد بابا تمام هستم
شوق شهادت بین در وجودم
دل دیگر از این دنیا گسستم
مظلوم عمو...
_____________________________
زینب بپوشان روی چو ماهش
یوسف در آمد از قعر چاهش
او می درخشد چون ماه تابان
حیران بماند دشمن سپاهش
مظلوم عمو....
____________________________
حالا که پا در میدان گذاری
بر تن چرا تو زره نداری
ای بچه شیرِ شیر جمل تو
شیرت حلالت،با این سواری
مظلوم عمو...
____________________________
بااینکه عمر تو در پگاهست
اندر مصاف تو یک سپاهست
این دل گواهی دارد عمو جان
بر تو شهادت پایان راهست
مظلوم عمو...
____________________________
از پشت اسبش پایین بیفتاد
آمد بگوش عمویش فریاد
ادرک عمو جان برس بدادم
قاسم تو در این ورطه جان داد
مظلوم عمو....
شعر:اسماعیل تقوایی
پنج شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۸ نوشته شده توسط اسماعیل تقوائی
شاعر:
اسماعیل تقوایی
تر و تازه کمی مطالب ادبی همچنین نقد و تحلیل اتفاقاتی که ممکن است برای خوانندگان جالب باشد